بایگانی برچسب: s

تا فردا

عصر دلگیری بود. ولی دلگیریش به وحشت می زد. سرما می زد به در و دیوار جهان که دستش به خون های در جریان (بیشتر…) ۱ نفر این پست را پسندید. پسندیدن نپسندیدن

منتشرشده در دسته‌بندی نشده | برچسب‌شده , , , | 8 دیدگاه