3شنبه عصر، شب، نمیدونم. بیخیال.
مادرم امشب باهامه. من در سنگر خودم هستم. تازه اومدم. داخل آشپزخونه مشغول انجام آزمایشات خوشمزه بودیم که نتیجه خوب بود و الان از سیری در حال ترکیدنم. الان مادرم با گوشی و اخبار مشغوله و من اینجام.
نگرانی از فرداهای توفانی بیداد میکنه. من به خونواده دلداری میدم، خونواده به من. کاریش نمیشه کرد. هر چیزی که قرار باشه اتفاق بی افته سر زمانش پیش میاد و همه ما سر زمانش باهاش روبرو میشیم. الان فکر کردن بهش فایده نداره. خدایا! نمیفهممت. آخه مگه این مردم جزو لیست تو نیستن؟ آخه واسه چی به دادشون به دادمون نمیرسی؟ باور کن این مردم گناه دارن. این مردم دارن زیر فشار له میشن. این دستگاه پرس داره میاد پایینتر. پایینتر. پایینتر. خدایا آخه چه مدلی صدا کنیم که این گوشه خاکت رو هم ببینی؟ این مردم گناه دارن. آخه یه کاری کن!
امروز کلی اخبار پریشان رسیده بهم. اوج گرفتن آرام و مرگبار بیماری وحشتناک و خاموش یکی از آشناها، بحرانیتر شدن وضعیت عمومی خاک و مردم من، و آخریش هم… خدایا من زورم نمیرسه این… کاش دستم باز بود میتونستم حلش کنم! باور کن باور کن من… باور کن هیچ چیش رو برنمیدارم واسه خودم. راست میگم. به خدا! به قرآن! آخه من… خدایا این… خدایا من… من بلد نیستم. بعدش چی میشه؟ اگر این… خدایا! میگم که، به کسی نمیگی میدونم. گوشِت رو بیار! من میترسم. اگر بعدش این… آخه من چی از دستم برمیاد؟ آخه واسه چی من هیچ چی از دستم برنمیاد؟ نکنه بعدش تماشاهام… خدایا کمک کن! میخوایی من چیکار کنم تا رضایت بدی؟ اصلا هرچی تو بگی بده امضا کنم. منو بلدی. من اهل معامله ام تو که میدونی. من حسابم حسابه. خدایا! ببین منو! بیا صحبت کنیم! بگو قیمت این کلید چیه. میپردازم. تو میدونی من بگم میپردازم میپردازم. خدایا! ببین منو! خدایا! تو رو خدا!
اه! اشک های دیوونه!
خب دوباره اینجام.
کلاس زبان تیمتاک از شنبه6اسفند شروع میشه. کاش بشه! مغزم واسه جنگ با تکالیف زبان میخاره. بله دیگه نمیشه از اعترافش در برم. واقعا میخوامش. دلم واسه مبارزه با پرسش ها و جمله ها و نکته های بزرگ و کوچیک تنگ شده. شبیه جنگجویی که مشتش خسته شده از آروم موندن. کلاسه رو میخوامش. فشار درس و تکلیف رو میخوامش. درگیری پیدا کردن جوابها و حاضر کردن درس ها رو میخوامش. کاش کمک کنه قویتر بشم!
دلم خریدن یه چیزهایی رو میخواد. عقبش انداختم ولی الان بدجوری میخوامشون. هم لازمشون دارم هم دلم میخوادشون. یعنی واقعیتش بدون اینها هم کارم پیش میره ولی دلم میخوادشون. شاید فرار میکنم. از پریشانی های امشبم به آغوش خیال خریدن اون موارد مسخره فرار میکنم. خدای مهربونم! مادرم امشب اینجاست اجازه نده ببینه که یه دفعه بزنم به جاده هقهق! خدایا! این کلید رو بده! این شب رو حلش کن! باور کن دیگه هیچ زمانی در تمام عمرم بهت نق نمیزنم! دعا میکنم ولی نق دیگه هرگز نمیزنم. به تمام دین هات راست میگم! دیگه اذیتت نمیکنم ناشکری نمیکنم به هرچی نمیخوایی بهم بدی و نخواستی و ندادی گیر نمیدم. فقط این دفعه بهم این… خدایا! به تموم اسم هات دیگه این ته اخلاصمه. از این خالصتر باور کن بلد نیستم صدات کنم. به خدا بلد نیستم از این عمیقتر بخوام ازت! خدای مهربونم! خدای آشنام! خدای من! خدای خودم! ببین منو! دلت میاد؟ اینهمه من تقاضا کردم اینهمه ماه اینهمه شب. بدجوری اذیت میشم. تو اینهمه مهربونی. دلت میاد؟ اینهمه نصفه شب ها من باریدم. اینهمه کابوسی شدم پریدم. اینهمه سردم شد خودم رو بغل کردم از بس… دلت میاد؟ نمیاد. ببین منو! دلت نمیاد! تو دلت نمیاد اینهمه شدید اذیت بشم. دلت نمیاد مگه نه؟ دلت نمیاد! نمیاد! خدایا! هرچی تو بگی! هرچی تو بخوایی! فقط… خدایا! لطفا! خدایا! تو رو خدا!
نمیتونم. نمیتونم! دیگه نمیخوام ادامه بدم. نمیتونم!
Top Liked Posts
Powered by WP Likes- درباره پریسا
36
8
- انتقال تموم شد. هورا!
7
14
- آخرین پرواز2
6
46
- سلام به همگی.
5
22
- من و دیروز و امروزم
4
18
- درباره پریسا
-
نوشتههای تازه
دستهها
اطلاعات
پیوندها
آخرین دیدگاهها
- ابراهیم در سکوت، نسیم، طبیعت، ارتفاعات.
- پریسا در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- ابراهیم در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- ابراهیم در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در . . .
- ابراهیم در . . .
- پریسا در فقط محض گفتار.
- پریسا در فقط محض گفتار.
- مهشید در فقط محض گفتار.
- ابراهیم در فقط محض گفتار.
- پریسا در به رنگ پریشانی.
- چکاوک در به رنگ پریشانی.
- پریسا در حقیقت، حرکت، شروع!
- ابراهیم در حقیقت، حرکت، شروع!
- پریسا در سال تحویل.
آمار
- 0
- 1
- 1
- 102
- 41
- 1,640
- 8,106
- 299,076
- 2,671,901
- 273,740
- 9
- 1,142
- 1
- 4,819
- شنبه, 13 خرداد 02