صبح جمعه با درس و مشق و خیال.
باید درس بخونم. اگر چیزی عوض نشه امشب شب پرکاریه و فردا هم همینطور. کاش فردا کلاس نداشتم! وای خدایا!
این روزها حس میکنم روی بومرنگ نشستم و بومرنگه پرتاب شده هوا هی داره میچرخه و هنوز اوج نگرفته. بهم میگن هنوز که نرفتی بالا راحت بشین و من نمیتونم. میدونی؟ از انتظار بدم میاد. بلاتکلیفی آزارم میده. دلم میخواد یا بومرنگه بره بالا یا وایسته بگن بیخیالش پیاده شو. همیشه به همه اطرافم گفتم من اگر زمانی قرار باشه حکم اعدامم هم برسه دلم میخواد سریعتر یا این طرف بشه یا اون طرف متنفرم که بمونم وسط بلاتکلیفی. این بومرنگه هم صبحها دلم میخواد سریعتر بره بالا شبها حس میکنم هیچ چی نمیخوام جز اینکه وایسته بگن بابا خبری نیست پیاده شید زندگیمون رو کنیم. الان این لحظه نمیدونم چی میخوام. به نظرم هرچی جز این سکون. خدایا کمکم کن! بذار اگر این بومرنگه قراره بره بالا دیگه روی هوا مکث نکنه واقعا دلم نمیخوادش!
کاش دوز دوم این واکسنه رو میشد زودتر بزنم! به نظرم میره واسه دیماه. اه دیماه! اینهمه دیر! خدایا!
از هفته آینده مهر میاد. سال تحصیلی. کاش فعلا غیر حضوری باشه! خدایا لطفا!
نمیخوام به مهر فکر کنم. حسش نیست. دوست ندارم. کاش دیرتر میرسید!
عاقبت کلاس هنرم خورد به پاییز. چقدر دلم میخواست اینطوری نشه! اگر کرونا کلاسها رو نبسته بود الان تاج هام رو ساخته بودم! کاش زمان کافی واسه تموم کردن این دوره داشته باشم! واقعا دلم میخوادش! واقعا هنر رو دلم میخوادش واقعا گل ساختن و بدل ساختن و تاج ساختن و گلسرهای مدل به مدل ساختن رو دلم میخواد! کاش بشه ولی اگر قرار باشه این همه چیز رو به هم بریزه و طولش بده بیخیال بذار نشه!
مادرم در ارتفاعاته. امروز میاد پایین. خدایا مواظبش باش به من گوش نمیده هر مدلی خودت مصلحت میدونی مواظب اون و مواظب من باش من دلواپسم.
امروز دوباره دلم اون دوربینه که خیلی پیش ازش اینجا گفته بودم رو میخواد. همونی که میشد باهاش کمی دورترهای آینده رو دید. میخوام عید1401خودم رو ببینم. میخوام بدونم در چه حالم. شرایطم چه مدلیه. شادم یا خسته. در چه هوایی ام. کجام. کاش مثبت باشه!
خاطرم باشه فردا باید پست مهتاب شماره2رو بزنم! اگر فراموش کنم خیلی بد میشه! واسه اینستا هم باید1چیزی بنویسم بزنم که صفحه ام خیلی غیر فعال نباشه. اینجا هم که تکلیفش مشخصه.
به نظرم میاد که این لحظه ها شبیه سنگ ته رودخونه چسبیدن و نمیرن. نفس کشیدنشون گاهی سخت میشه واسم. دلم نمیخواد رفتن لحظه های عمرم رو آرزو کنم ولی این بی حرکت تماشا کردن داره روانم رو پرس میکنه. خدایا کمک کن این ترافیک تموم بشه حرکت کنم! خدایا لطفا!
نظرم عوض شد این لحظه دلم میخواد بومرنگه بره بالا. کاش درست همین لحظه میرفت بالا! شدنی نیست میدونم شاید هم واسه همین اینهمه راحت میگم دلم میخواد. اگر پای عمل وسط بود شاید نمیگفتم. نمیدونم. کاش زمان کمک کنه سریعتر همه چیز مشخص بشه!
دلم سبکباری میخواد. شاید بشه به دستش بیارم. امید همیشه مثبته. فعلا نمیشه حتی واسش تلاش کنم. شاید دیرتر بتونم. شاید!
هی راستی بذار برم1چیزی رو داخل اینترنت سرچ کنم. خوشبین نیستم ولی شاید باشه کی میدونه؟ بعدش هم درس دارم دیر شد. من رفتم.
Top Liked Posts
Powered by WP Likes- درباره پریسا
36
8
- انتقال تموم شد. هورا!
7
14
- آخرین پرواز2
6
46
- سلام به همگی.
5
22
- من و دیروز و امروزم
4
18
- درباره پریسا
-
نوشتههای تازه
دستهها
اطلاعات
پیوندها
آخرین دیدگاهها
- ابراهیم در سکوت، نسیم، طبیعت، ارتفاعات.
- پریسا در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- ابراهیم در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- ابراهیم در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در . . .
- ابراهیم در . . .
- پریسا در فقط محض گفتار.
- پریسا در فقط محض گفتار.
- مهشید در فقط محض گفتار.
- ابراهیم در فقط محض گفتار.
- پریسا در به رنگ پریشانی.
- چکاوک در به رنگ پریشانی.
- پریسا در حقیقت، حرکت، شروع!
- ابراهیم در حقیقت، حرکت، شروع!
- پریسا در سال تحویل.
آمار
- 0
- 1
- 1
- 102
- 41
- 1,640
- 8,106
- 299,076
- 2,671,901
- 273,740
- 33
- 1,142
- 1
- 4,819
- شنبه, 13 خرداد 02