تا کجا باید دید، این بی انتها پاییز را،
تا کجا باید دید!
تا کجا باید شنید، این سکوت خیس را،
تا کجا باید شنید!
با کوله باری از غبار، در جاده های یلدایی،
تا کجا باید کشید، این حدیث تاریک را،
تا کجا باید کشید!
امشب، تمام پهنه ی شعر را در جستجوی شعری، کلامی، سلامی، که ترجمانی باشد بر گوشه ای از نقش بارانی این آه ابدی، بیدار، تبدار، می جویم!
و واژه ها، آرام، با گام هایی از جنس شرم، از برابر جستارهای تاریکم، عقب می نشینند.
از ورای باران، آه چه می بارد باران!
می نگرم خاموش، مدهوش، ویران،
سیلان سیاه غبار سرد حادثه را،
که در تکه های خاطر هزار تکه من، دوباره بیدار می شود.
و امشب، باز این کهنه حدیث جاویدان، این گذشته ی تا همیشه ماندگار،
در انعکاس سرخ خون خشکیده بر تقویم من، دوباره تکرار می شود!
و مهتاب، باز سرد و ماتمپوش، به تسلای شب،
در پس دردی از جنس قیامت، تار می شود.
چه بی انتهاست شرح این انتهای بی نهایت!
که تمام وسعت آسمان شب، از اینجا تا مرز پایان، تا آن سوی باور،
تا قیامت،
سرشار است از زمزمه های نور افشان ستارگان،
این شاهدان تا همیشه بی نشان،
که نوای اشک شب را در گوش های فرشتگان، تا همیشه نجوا می کنند.
امشب، هیچ شعری همراه نیست!
امشب، هیچ واژه ای ترجمان آتش این آه نیست!
اینجا، هوا هوای تلخ آهی بی انتهاست!
امشب، شب میعاد من و شب و باران و خاطره هاست!
-پریسا-
22-5-1398.
Top Liked Posts
Powered by WP Likes- درباره پریسا
35
8
- انتقال تموم شد. هورا!
7
14
- آخرین پرواز2
6
46
- سلام به همگی.
5
22
- من و دیروز و امروزم
4
18
- درباره پریسا
-
نوشتههای تازه
دستهها
اطلاعات
پیوندها
آخرین دیدگاهها
- پریسا در بیدارم.
- پریسا در اشک و لبخند.
- پریسا در . . .
- پریسا در من منظره های خودم رو میخوام!
- پریسا در دوباره وارد شدم.
- پریسا در سرخ آتیشی!
- پریسا در هذیون صبحگاهی.
- وحید در بیدارم.
- وحید در اشک و لبخند.
- وحید در . . .
- وحید در من منظره های خودم رو میخوام!
- وحید در دوباره وارد شدم.
- وحید در سرخ آتیشی!
- وحید در هذیون صبحگاهی.
- پریسا در دیشب،
- پریسا در شبانه.
- وحید در شبانه.
- وحید در دیشب،
- پریسا در سرخ آتیشی!
- پریسا در هذیون صبحگاهی.
آمار
- 0
- 2,362
- 104
- 934
- 168
- 9,243
- 41,451
- 220,331
- 2,364,948
- 236,777
- 122
- 949
- 1
- 4,646
- چهارشنبه, 4 خرداد 01
آخیش به پایان رسید
عالی بود پر از حرف و سکوت.
دلت همیشه شاد
چه تتعبیر قشنگی! پر از حرف و سکوت! ممنونم ابراهیم.
شاد باشی!
سلام پریسا جان
امیدوارم سلامت باشی
دلتنگ خودت ود نوشتهاتم شدید. چه کنم از دست این گرفتاری های رنگو وا رنگ. راستی تکبالو چیکارش کردی راند دومش رو شروع نکردی.
دلم بر پرپری گفتنام هم تنگ شده پرپری.
الان که دارم عمیق فکر میکنم بیشتر از همه دلم بر اذیت کردنت تنگ شده پرپری.
بیچاره دلتنگ دونم که پوکیده ز دستت پرپری.
شااااااد باشی عزیز جان
ایول سلام آریای عزیز! آجیل عید نگه داشته بودم نیومدی همه رو, من که نخوردم پس آجیله کو؟ شکلک گیج.
ایول که اینجایی دلم تنگ شده بود واسه بطری پرت کردن بهت. بهانه هم که خودت بسته بسته میدی دستم. واسه خاطر این پرپری گفتن ها چندتا باید بزنم ببینم بشمارم حساب کنم. واسه خاطر اینکه اسم این کفترک نفله رو هم بردی و سر صبحی حالم رو گرفتی2برابر باید بزنم که به عبارتی میشه نمی دونم چندتا. راند دوم؟ مگه به سرم زده؟ نه شروع نکردمش. ول کن تو رو خدا این کفتره اسمش که میاد من روانم کهیر می زنه این در راند اول چنان حرصم داد که الان از هر جا صدای بقبقو می شنوم مورمورم میشه. نخیر راند دوم نداره همون1دونه بود اصلا چیچی میگید تو و مینا و نمی دونم کی بابا چی بنویسم از این نکبت هیچ چی دیگه رفت خونه مادرش الان هم نمی دونم لای همون سرو بزرگه قایم شده فعلا از اون لا درنمیاد فقط نوکش معلومه باقیش پیدا نیست. وووییی کلاسم الان دیر میشه. گرفتاری ها رو هم کاریش نمیشه کرد این ها هستن فقط بخندیم تا گیر از رو بره. خیلی رو داره ولی عاقبت از رو میره. اوخ کلاسم. هی آریا! بدجوری شاد باشی!
سلام.
من امسال نتونستم دو شب خاص این جا باشم یکی همین شب که شب سال خورشید بود و یکی هم تولدتون.
تولد ها رو که هر زمان تبریک بگن عالیه و مثل ماهی تازه از آب گرفته می مونند پس فریااااااااااااااااااااااااد می زنم:
تولدتون مبارک
امیدوارم به بهترین آرزو هاتون برسید و در آیلتس هم با بالا ترین نمره قبول بشید
در مورد شب سال هم که متأسفانه مثل همیشه فقط می تونم یک همراه باشم همراهی که قطعاً عمق فاجعه رو نمی تونه درک کنه و با درک قسمت خیلی کوچیکی هم از اون همه درد و رنج فقط می تونه بگه که به شدت متأسفه که شما چنین زمان هایی رو تجربه کردید.
کاش مقدار شادی هاتون بیشتر از غما باشه.
سلام دوست و همراه اینترنتی من. شب تولدم خودم هم خیلی اینجا نبودم. رفته بودم محله شلوغ کاری. اتفاقا خواستم پستی که اون شب اونجا زدم رو بعد از۱روز اینجا هم بزنم ولی نزدم و خخخ تنبلی و فراموشی و همه چیز و اونجا بود دیگه حسش نبود۱کپی ازش بزنم اینجا. ولی موافقم تبریک ها همیشه قشنگن. اوخ جان ممنون ایول واسه امسالم۱دونه دیگه گرفتم چه هوا تبریک گرفتم امسال! آخ جون! خدایا من بزرگ نمیشم.
دردها آدم رو سفت می کنن. ولی گاهی بعضی هاشون کاری می کنن که به جای پخته شدن خاکستر بشیم. خدا این مدلش رو نصیب هیچ کافری نکنه!
و آیلتس. خدایا از چیزی که باید باشم خیلی ضعیفترم من چه مدلی امتحان بدم آخه!
و همینجا باید۱ممنون بلند به شما بگم که به خاطرم آوردید امروز که منزل موندم۱زنگ به ایرسافام بزنم و آدرس ایمیلشون رو دوباره بخوام باید سریع تر ایمیله رو بفرستم اگر می خوام اسفند آزمون بدم. وایی خدایا نمی خوام یعنی می خوام ها ولی… خدایا کمکم کن من می ترسم!