اوخ نصفه شب شد! می بینم خوابم میاد! در حال پاک کردن اثرات مهمونیه امشب بودم. جیگیلک و خونواده. خدا من میمیرم واسه این بچه! عشق ورزیدنم هم به آدمیزاد نرفته. وسطمون1میز بود من این طرفش روی مبل ولو بودم اون اون طرفش. تا آخر مهمونی دستم هم بهش نخورد اما عشق می کردم از حضورش. مادرم همیشه شاکیه میگه1زنگ بزن زشته. نمی زنم. اهل این داستان ها نیستم. اون هم نیست پس حله خخخ! عشقمه این عشقمه خدایا هواش رو داشته باش این عشقمه!
کلاس زبان بودم امروز. بدجوری تکلیف داد خداییش بدجوری! ببین به جان خودم بازی در نمیارم میگم بدجوری تکلیف داد باور کن!
تمرین های درس4همراه1دسته تمرین که تست میان ترم کتاب هست چون نصف کتاب رفته همه رو باید بنویسیم و با جواب ببریم. ریدینگ درس4رو باید واسه جواب دادن آماده باشیم. از داخل ریدینگه15سؤال باید دربیاریم بنویسیم ببریم. ریدینگه رو باید خلاصه هم کنیم و این خلاصه رو کنفرانسی تحویل بدیم. و تمام این ها واسه3شنبه عصره. با توجه به اینکه من صبح فردا و صبح3شنبه سر کار هستم، عصر فردا هم انجمن شعر هستم، امشب هم که نفس تمرکز ندارم ببینم داستان اون تمرین ها و اون متن چیه، الان1کسی پیدا بشه1دونه بزنه توی سرم بی هوش بشم تا آخر هفته به هوش نیام خوب الان من بیچاره شدم آخه! کار از شکلک گذشته من میرم بمیرم! جدی الان چیکار کنم؟ پرواز هم کنم نمی رسم به خدا هر مدلی بهش فکر می کنم نمی رسم عجب کاری کردم واسه چی5شنبه جمعه این نکبت رو پیش پیش نخوندم شبیه دفعه پیش تمرین ها رو جلو تر ننوشتم که الان این مدلی نشه؟ تمامش تقصیر اون3جلدیه سر کاریه کوفتی بود که2روز و نصفی خوندمش آخرش هم ول معطل بودم! به جان خودم، چی بگم الان دستم به کی می رسه تهدید کنم به تلافی! بیخیال امشب که به خدا دارم می افتم از خستگی فردا ببینم به کجا می رسونمش!
این پاییز هم با این هوای آتیشیش آخه واسه چی این طوری می کنه؟ این شب ها من1هوایی ضربه پذیرم. باید مواظب تر باشم. به فواصل شاید تقریبا مشخص واسم پیش میاد که از مواقع عادی ضربه پذیر تر میشم. داستان رو از حفظم واسه همین تا جایی که واسم شدنیه این مواقع حواسم هست که روانم روی جاده لیز نخوره اگر بی افتم کلا جهنم رو هم واسه خودم هم واسه اطرافم میارم پایین. امروز که به خیر گذشت جز1لحظه های1خورده، … بیخیال. رد میشه میره. این شب ها، این شب ها، من و این شب ها، … بیخیال.
کتاب درست درمون هام تموم شدن الان از کجا جدید هاش رو دانلود کنم؟ ایول نرم افزار آریا رو هنوز بازش نکردم امشب باید برم سراغش! آریا یوهو اگر اینجایی ممنون اگر هم نیستی باز هم ممنون. در هر حال هر جای این جهان که باشی ممنون! واسه خاطر همه چیز. همه چیز!
ای کاش می شد بدون صدا خوابم می برد! نمی بره مخصوصا این شب ها! شب هایی که زیاد ضربه پذیرم. حسش نیست نق بزنم خوابم میاد. دارم از خستگی میمیرم. تصور اینکه این2روز چه مدلی سپری میشه بهم حس مورمور از جنس وحشت میده. خدای من اوخ خدای من آخ خدایا!
باز هم نوشتنم میاد ولی نه زمانش هست نه توانش هست نه اه ولش کن خستم باید فردا زود بلند شم بلکه بشه ببینم کجای داستانم! ولش کن لحظه رو عشقه و این لحظه من می خوام ولو بشم زیر این پتو مهربونه! تا فردا هم هنوز راهه! من رفتم عشق! شکلک خمیاااآاااآاااآاااآاااآاااآااااااآاااآاااآاااآاااآااازه!
Top Liked Posts
Powered by WP Likes- درباره پریسا
36
8
- انتقال تموم شد. هورا!
7
14
- آخرین پرواز2
6
46
- سلام به همگی.
5
22
- من و دیروز و امروزم
4
18
- درباره پریسا
-
نوشتههای تازه
دستهها
اطلاعات
پیوندها
آخرین دیدگاهها
- ابراهیم در سکوت، نسیم، طبیعت، ارتفاعات.
- پریسا در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- ابراهیم در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- ابراهیم در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در . . .
- ابراهیم در . . .
- پریسا در فقط محض گفتار.
- پریسا در فقط محض گفتار.
- مهشید در فقط محض گفتار.
- ابراهیم در فقط محض گفتار.
- پریسا در به رنگ پریشانی.
- چکاوک در به رنگ پریشانی.
- پریسا در حقیقت، حرکت، شروع!
- ابراهیم در حقیقت، حرکت، شروع!
- پریسا در سال تحویل.
آمار
- 0
- 89
- 40
- 72
- 37
- 1,486
- 7,212
- 295,049
- 2,672,309
- 273,931
- 5,999
- 1,142
- 1
- 4,819
- شنبه, 13 خرداد 02
بادرود@… اول پیریو معرکه گیری… آخه این همه کلاس و درس خواندن به چه دردت میخوره؟… واقعا که یه دیوونه ی واقعی تشریف داری…@
سلام نوکیا. پیر خودتی من کلی هم جوونم خخخ! دیوونه ولی خودمم خداییش هرچی سنم بالاتر میره بیشتر از دنیای عاقل ها بدم میاد. دیوونگی رو عشقه نوکیااااا آخ نوکیا نوکیا به خدا خیلی عشقه آدم خل بازی در بیاره میمیرم واسش خخخ! کلاس هم چی بگم. شاید1زمانی1جایی به دردم خورد کی می دونه! فعلا که دارم وسط اینهمه دردسر سینه خیز میرم فرصت بلند شدن نیست خدا می دونه کی و کجا بتونم از1تونلی چیزی در برم که دست گیرهام نرسه بهم! تو فعلا حالش رو ببر تا همیشه خخخ!