4شنبه به نظرم3آبان96

4شنبه به نظرم3آبان96.
اومدم خونه. آخر هفته. آخ جون! امروز فقط2تا بودن ولی عجب خستم کردن پدر صلواتی ها! باورم نمیشه هفته تموم شده باشه! ذوق زده شدم الان. دلم تفریحات می خواد. حسش نیست بیخیال. می خوام بخوابم. همیشه یکی ظهرهای4شنبه یکی هم بعد از امتحان هر امتحانی می خواد باشه حس هایی از مدل تولدی دیگر بهم دست میده و چه قدر هم شدید. الان هم می خوام ولو بشم تا خوابم ببره. بعدش باید بلند شم به1سری حساب کتاب های مادی برسم. قرار نیست کسی رو بزنم حساب های واقعی بابا پول خخخ!
مدم همچنان خاموشه. کاش می شد دیگه اصلا روشنش نکنم! کاش می شد این، … بیخیال. دیگه امروز یا امشب باید راهش بندازم. بیخیال. بیخیال!
حس بیشتر نوشتن نیست اگر حسش اومد بعدا باز می نویسم الان دیگه نمیاد!

اولین کسی باشید که این پست را میپسندد.

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال و , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

4 دیدگاه دربارهٔ «4شنبه به نظرم3آبان96»

  1. آریا می‌گوید:

    برو استراحت کن که شنبه باید بری سر کار پرپری

    در جمله ی بالا مشاهده میکنید که آریا پس از نوشتن جمله به ضرب بتری داره فانی را ودا گفت
    و روحش سوار بر بطری آبزرشک پرکشید

  2. نوکیا ان82 می‌گوید:

    بادرود@ خاموش کردن مودم نوعی دیوونگی دخترونه است که گریبان بعضیارو مانند خودت میگیره…@

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا پاسخ معادله ی امنیتی را در کادر بنویسید. *