3شنبه2آبان96

3شنبه2آبان96.
بیماری تقریبا رفته. تب نیست فقط بی حالم. هنوز از شدت فشار این ویروس عجیب در حیرتم. تعریف از خود نباشه من در برابر این مدل بیماری ها، شبیه سرماخوردگی، زیادی سفتم. برام شبیه خاله بازی می مونه. نهایتش اذیتم می کنه ولی نمی افتم. ولی این! به جان خودم این! این دیگه چی بود؟ خدایا این جناب ویروس معاون حضرت اجل تشریف داره به جان خودم داشت خلاصم می کرد!
شب ها درصد بی حالیم1خورده بالاتره اما نه تب هست نه سرگیجه. حال جسمم خیلی رو به راه تره. حال باقیه موجودیتم هم، بذار ببینم! خوبه. اوهوم خوبه. بد نیست خیلی معمولی مایل به مثبت! مدم خونه همچنان خاموشه. همچنان در حال اینترنت زدگی به سر می برم. دلم نمی خواد. گرفتارم. گرفتار درسم، زندگی واقعیم، گرفتار خودم! دلم اینترنت رفتن رو نمی خواد. می خوام کتاب بخونم. میوه بخورم اونقدر بخورم و بخونم که خوابم بگیره و خخخ آخ جون!
فردا همکارم نیست. داخل کلاس تنهام با بچه ها! ای خدا چه خیال شیرینی که فردا رو حسابی بسازی واسم و همه غیبت داشته باشن و خخخ! خوب چیه خیال پرداختنم گرفت! اصلا خوب می کنم!
امشب کلاس زبان حسابی شلوغ بود. بچه ها نوجوونن و حسابی شورش رو درآوردن اما دیگه حرصی نشدم. کلا در1مدل بی حسیه شیرین شنا می کنم. فقط1چیزهایی انگار، … اینترنت، … آخ خدای من واقعا باید بلند شم اون مدم رو روشنش کنم باید1سری بزنم شاید واقعا لازم باشه! نمی تونم! نمیشه! نمی خوام! خوابم میاد. کتاب خوندنم میاد. خستگی در کردنم میاد. میوه خوردن و تکیه دادن به مبل و بعدش لمیدن و بعدش ولو شدن و بعدش چرت زدن و بعدش خوابیدنم میاد. فردا آخر هفته هست. بعد از کلاس و تنهاییم با بچه ها تعطیلات آخر هفته! آخ جون! ساعت از9گذشت دیگه نوشتنم نمیاد می خوام برم واسه خودم خوش بگذرونم. باقیه موارد هم بیخیال! باید زبان بخونم. این دفعه هم کاش بشه پیش پیش بخونم و تمرین ها رو انجام بدم این نفله اگر بره وسط هفته من رسما بیچاره میشم. احتمالش ضعیفه ولی اه ولش کن در هر حال تمامش باید بمونه واسه فردا. واسه5شنبه جمعه و واسه هر زمانی جز امشب. امشب، این لحظه، فقط خودم رو عشقه و عشق کردنم. من رفتم عشق کنم. به هر مدلی که بهم خوش می گذره و لذت می برم. به هر شکلی که لحظه های امشب، تک تکشون، تمامشون، بهم کیف بده! هی شب! بابا زمان! زندگی! بریم که اگر نجنبید جاتون می ذارم!

اولین کسی باشید که این پست را میپسندد.

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال و , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

4 دیدگاه دربارهٔ «3شنبه2آبان96»

  1. آریا می‌گوید:

    نههههه مدمو روشن نکنی
    تو ائون بمب کار گذاشتن
    تا دکمشو بزنی
    اینبار روح تو سوار بر بتری پرواز میکنه
    خخخخ
    شااااد باشی
    و زندگی رو به خودت سخت نگیر
    و لذت ببر از زندگی
    و شادی کن
    و آهنگ شاد گوش کن
    و برخس
    و عروسک بازی کن
    و آواز بخون
    و جیق بکش
    و بمیر. نه اشتبا شد خخخخخ
    و برو سر کار
    و پرپری
    و خدافسی

    • پریسا می‌گوید:

      کار از بطری خالی گذشته باید به سبک دائش منفجرت کنم بابا میگم این کلمه رو نگو بهش آلرژی دارم این رو نگو این رو نگوووو این رو نگو نگو نگو نگووووووووووو این رو نگو! به جان خودم دستم بهت برسه نمی دونم چیکار می کنمت تلافی می کنم الان نمی دونم چه مدلی ولی فعلا تهدید کنم دلم خنک بشه بعدا به چگونگیش فکر می کنم. شکلک چندتا نفس عمیق برای دفع خشم از دست این! اوخجان مگه روی بطری هم میشه سوار شد؟ نمی دونم واسه چی وی داخل دیرین دیرین در نظرم مجسم شد که سوار متکای پرنده همه جا می رفت. به من چه تصوراتم شبیه خودم دیوونه هستن تقصیر من نیستش که! مدم هم خخخ گاهی روشن1عالمه خاموش1کوچولو روشن بیشتر خاموش و از این مدل ها. عروسک وایی دلم عروسک می خواد ولی به شدت از سوار کردنش در میرم تازه کوک هم ندارم باید برم از کوک های مادر دزدی کنم که روی بالکن زیر1عالمه وسیله مخفی شدن و خخخ به نظرم بیخیالش بشم بیشتر صرف داشته باشه ولی عروسک! وایی آریاااا واسه چی گفتی خدایا بفرست1کسی رو من چرت بزنم اون واسم همه چیز رو درست کنه من عروسک می خوام! تمامش هم تقصیر این آریاست! چه قدر من حرف می زنم برم درس بخونم ای بابا!

  2. نوکیا ان82 می‌گوید:

    بادرود@ خوش به حالت که تعطیلات آخر هفته خوبی داری و با دوستانت شاد و خوشی@

    • پریسا می‌گوید:

      سلام نوکیا. وویی نوکیا این تعطیلات که هنوز خبری نیست من دلم خوش گذروندن می خواد و این ها خوابن! شکلک خشم شکلک نق شکلک بلند شید ببینم این مدلی نمیشه من رفتم نق بزنم بلکه امشب رو گرفتم!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا پاسخ معادله ی امنیتی را در کادر بنویسید. *