2شنبه1آبان96

2شنبه1آبان96.
امروز سر کار خوش اخلاق تر بودم. خیلی خوش اخلاق تر از دیروز و شنبه. سرگیجه ها کم شدن. گاهی میاد شدید هم میاد ولی زود میره. امیر واسه کامپیوتر داره میمیره. اصولی پیش نمیرم چون معتقدم با تمرین و تکرار خیلی بیشتر از قواعد اصولی میشه چیز یاد گرفت. کاش یاد بگیره خیلی دوست داره. تمرین لازمه و زمان و موقعیت کمه. امروز باید برم انجمن شعر. مادر سرماخوردگیش اوضاعش رو به هم ریخته. مال من بهتره. خیلی بهتر. در واقع تموم شده. مدم همچنان خاموشه. خیال ندارم روشنش کنم. فقط زمان هایی که دلم جوک می خواد1لحظه روشنش می کنم. اون اندازه که پیام های واتساپ برسه و بعد دوباره مدم خاموش. تا الان که ساعت از9شب گذشته فقط2دفعه اون هم هر دفعه کمتر از2دقیقه روشنش کردم. مادرم حسابی از این خوشش میاد. معتقده باید اینترنت و کل داستان های اینترنتی رو از بیخ ول کنم. الان خوشحاله و حسابی تأییدم می کنه که آره بابا خوب کردی مادر چیچیه چسبیدی به … … … ولش کن دیگه و … … … فقط لبخند می زنم. مادرم ادامه میده. میگه و میگه. همیشه می گفت اما حالا که اوضاع رو این مدلی و مدم رو خاموش دیده بیشتر و با رضایت بیشتری میگه. و البته با نگرانی از اینکه نکنه باز بزنم به خونه اول. هنوز کتاب دارم واسه خوندن. ایول دیزی جونم! الان ساعت از10گذشته. تا حالا داشتم انار دونه می کردم. داداشم این ها انار دونه شده دوست دارن. خودم هم همین طور. تموم شده و دارم می نویسم. سؤال های زبان فردا رو ننوشتم اما خوابم میاد. امشب سیستمم بعد از2یا3روز تازه روشن شد. البته اگر دیشب رو که روشنش کردم و از این ها نوشتم و دوباره بستمش به حساب نیارم. الان هم قرار نیست روشن بمونه. بعد از نوشتن این خرچنگی ها خاموش میشه و منم و کتاب ها و دیزی. الان شد10و25دقیقه. کاش بشه فردا صبح زود بلند شم درس هام رو حاضر کنم. خوابم میاد. راستی دیروز1شنبه ازم درس پرسید. چه دلواپس بودم! آخه شنبه نخوندم. نشد. ولی عالی جواب دادم و آخ جون! عه دیشب نوشته بودم که! بیخیال حس پاک کردنش نیست نوشتم که نوشتم چی میشه مگه؟ بسه دیگه نه حال ویرایش دارم نه حس پاراگراف بندی. می خوام بخوابم. خوابم میاد. کتاب خوندنم میاد. آرامش گرفتنم میاد. شب به خیر شب! من حاضرم بابا زمان! بجنبیم که رؤیاهای شبانه منتظرن. فقط برای من. زیر این سقف وسط این4دیواریه عزیز شب و تمام موجودیتش فقط برای من! ایول! بزن بریم!

اولین کسی باشید که این پست را میپسندد.

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال و , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

2 دیدگاه دربارهٔ «2شنبه1آبان96»

  1. نوکیا ان82 می‌گوید:

    بادرود@ بهبه امیر و یادگیری کامپیوتر… خیلی عالیه@

    • پریسا می‌گوید:

      سلام نوکیا. این پسره مخم رو خاکستر کرده نوکیا دارم از دستش چیز میشم. دیوونه که هستم چیز میشم. نوکیا دلت پاکه محض خاطر خدا برام دعا کن از کلاس ببرنم1جایی که اینهمه اذیت کن نباشه هر روز که میره حس می کنم تحملم داره بیشتر ته می کشه کاش1طوری خدا به دادم برسه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا پاسخ معادله ی امنیتی را در کادر بنویسید. *