سلام بچه ها! میگم اگر بدونید در چه حالی دارم می نویسم فحشم نمیدید برام طلب شفا می کنید هرچند من از شفا گذشته ام.
امروز اینجا سیستم ممنوعه از بس شلوغ میشه و کار هست و من لحظه های بین کار رو گیر میارم میام. راستش داشتم1داستان نیمه کوتاه می نوشتم بذارمش اینجا ولی تموم نشد با این اوضاع حاکم بر اطرافم تمرکز هم ندارم خیلیش هم مونده الان با5دقیقه تموم نمیشه از طرفی به شدت وحشتناکی دلم وراجی و به عبارتی پست زدن خواست خلاصه اومدم دیگه! الان کسی نیست ولی هر لحظه امکان داره در بزنن و بپرم برم باز کنم کاش1خورده طول بکشه من این رو بنویسمش ثبتش کنم منتشرش کنم بعد!
بچه ها الان گریه می کنم. به جان خودم نق نیست یعنی اصلا چرا نق هست اصلا نق می زنم خوب می کنم اون قدر نق می زنم نق می زنم نق می زنم تا1کسی از1جایی جوابم رو بده یا اینکه از بس نق می زنم دق کنم حل بشه.
چندین وقته می چرخم1انتشاراتی پیدا کنم ازش در مورد چاپ چند تا چیز بپرسم اگر بدونید واسه1مشت اطلاعات چه بلا هایی که نیومد سرم خخخ! خودم هم باورم نمیشه. آخرش حوزه هنری رو پیدا کردم گفتن پول نباید بدی ولی باید از فیلتر های ما رد بشی و این اگر انجام بشه شاید یکی2سالی طول بکشه. انتشاراتیه دیگه هم چند تا شماره گیر آوردم که خدا خیر بده118رو یا اشتباه بود یا شماره های کتاب فروشی ها بودن خخخ داستانی بودن هر کدومشون!
دردسرتون ندم بچه ها میگن واسه چاپ1نوشته باید حدود5-6میلیون خرج کنم نمی دونم چه قدر درسته ولی همه تقریبا همین رو گفتن و من حالا شدم شبیه از اون شکلک منفی ها! من اینهمه پول ندارم الان تکلیفم چیه آیا؟
میگم بیخیال بشم هرچی می نویسم همینجا بذارم ولی رمز بهش بدم به احوال ناخوشم خوش بگذره؟
جدی هیچ خوشم نیومده. حالا من که هیچ. نه هنری دارم نه نوشتنم نوشتنه. ولی خداییش اگر1کسی عالی بنویسه و پول چاپ اثرش رو نداشته باشه باید همراه نوشته هاش بایگانی بشه و1بنده خدا که پول داره اگر کاغذ باطله هم بده واسه چاپ کارش راحت پیش میره چون پولش رو داره! خیلی دلم از این دریافتم گرفت بچه ها خیلی! به خدا دردم خودم نیستم. یعنی فقط خودم نیستم. من نوشتن هام اونهمه قوی نیست ولی اگر1کسی واقعا نوشتن هاش قوی باشه، خدایا فقط چون پول نداره؟ فقط چون5-6میلیون دستش نیست خرج انتشار اثرش کنه؟ الان گریهم در میاد!
شوخی کردم. امروز عیده من هم حال گریه کردن ندارم الان مهمون میادش زشته. ولی واقعا از این ماجرا دلگیرم. راست میگم. کاش می شد کاریش کنم! خداییش از هر طرف که نگاهش می کنم این عادلانه نیست. این عادلانه نیست!
این طوری نمیشه شما ها همینجا باشید من رفتم دزدی! فقط اندازه6میلیون ناقابل نه بیشتر خخخ!
خدایا ببخش شوخی کردم!
بیخیال. باز هم می چرخم و نق می زنم بلکه1طوری بشه. نمی دونم چی ولی1طوری باید بشه!
من برم دیگه دیر شد. راستی عیدتون هم تبریک!
شاد باشید!
Top Liked Posts
Powered by WP Likes- درباره پریسا
36
8
- انتقال تموم شد. هورا!
7
14
- آخرین پرواز2
6
46
- سلام به همگی.
5
22
- من و دیروز و امروزم
4
18
- درباره پریسا
-
نوشتههای تازه
دستهها
اطلاعات
پیوندها
آخرین دیدگاهها
- ابراهیم در سکوت، نسیم، طبیعت، ارتفاعات.
- پریسا در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- ابراهیم در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- ابراهیم در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در . . .
- ابراهیم در . . .
- پریسا در فقط محض گفتار.
- پریسا در فقط محض گفتار.
- مهشید در فقط محض گفتار.
- ابراهیم در فقط محض گفتار.
- پریسا در به رنگ پریشانی.
- چکاوک در به رنگ پریشانی.
- پریسا در حقیقت، حرکت، شروع!
- ابراهیم در حقیقت، حرکت، شروع!
- پریسا در سال تحویل.
آمار
- 0
- 89
- 40
- 72
- 37
- 1,486
- 7,212
- 295,049
- 2,672,309
- 273,931
- 187
- 1,142
- 1
- 4,819
- شنبه, 13 خرداد 02
حوزه هنری با ز زنبور هست نه ضاد.
یه عالمه چی؟
سلااام بوس بوس جونِ خودم! ایامت بوس نشانه آیا؟ یعنی به کامه آیا؟ رفتم درستش کردم. ممنون از اطلاعت. از زمانی که خاطرم هست به املا توجه نداشتم نتیجهش هم شد این!
راستی1عااااآااااآااااآااااآاااالمه بووووس از اون هواری هاش شکلک دااااد1عالمه بوس!
پاینده باشی و بوس بوس باشی و دیگه نمی دونم هرچی خوبه همون باشی و دوست عزیزِ عزیزِ عزیزِ خودم باشی!
سلام.
واقعا يعني تو مي خواهي اين چرنديات رو چاپ كني؟ خخخخخي هاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاهاها
ولي از شوخي گذشته اي ورپريده خوب مي نويسي.
من اين موضوع رو از جايي سوال مي كنم و بهت خبر ميدم. فقط نتيجه اش 5 6 ميليون برات آب مي خوره خخخخ !
بهت خبر ميدم.
سلام وحید. چرندیات من گُلهِ هر کسی نخونه گلستانه.
آره که می خوام چاپش کنم خیلی هم دلم می خواد البته نه تمامش رو خخخ!
آخجون پیش تر ها خیالم نبود ولی الان که بهم میگن خوب می نویسم1کوچولو حس مثبت بهم دست میده. از اینکه افرادی میگن که در نظر اون ها من خوب می نویسم خوشم میاد.
واسه اطلاع رسانی5-6میلیون آیا؟ شکلک1نایلون پر از بطری خالی پرتاب کردم طرفش! شکلک خشمم تهی نشد دنبال1چیزی می گردم وقتی می خوره بهش دلنگی صدا بده دلم خنک بشه!
اوخ دیرم شد من رفتم!
شاد باشی خیلی زیاد شاد باشی!
سلام منم اولاش که اینو فهمیده بودم خیلی حرصم گرفت
من شعر میگم و یه زمانی خیلی بهم میگفتن شعراتو چاپ کن منم چه قدر ذوق کرده بودم اما وقتی دیدم انقدرپول میخواد کلا بیخیالش شدم
سلام مینای عزیز. میناااا پول می خوام دلم می خواد فقط1دونهش رو چاپ کنم خخخ! خیالم نیست فروش بره الان گیر دادم که دلم بخواد چاپش کنم! شکلک دیوونه!
ایام حسابی به کامت!
بادرود@ خوب این که کاری نداره تو برو یکی از نوشته هایت را به ده بیست میلیون بفروش و بگذار بنام خودشان چاپ و نشر دهند و با پولش آثار دیگرت را بنام خودت چاپ و منتشر کن… حالا متوجه شدی که چقدر راحت میشه درستش کرد و نیازی به نق نق نیست…@
سلام نوکیا. سفر خوش می گذره؟ ایشالا که می گذره!
نوکیا با حرف خیلی آسونه مگه نه؟ آخه به کی20میلیون بفروشم اباطیلم رو؟ طرف مگه مغز آدم خورده که اثر1کسی که هنوز1نوشته هم ازش چاپ نشده رو روی هوا اینهمه بخره آیا؟ این شدنی نیست وگرنه می کردم. البته چی؟ به نام خودش؟ نمیشه به جای20میلیون طرف همون6میلیون رو بده عوضش به نام خودم چاپش کنه هرچی سود کرد مال خودش؟ چیه خوب خیال بافی که مفته بذارید ببافیم دیگه! ای بابا!
روزگار به مرادت نوکیا! همیشه شاد باشی!
سلام
تو این مدینه ی فاضله چی عادلانه هست که این موضوع باشه!
می دونید چیه! یا باید پول باشه یا باید بیخیال خیلی چیزا شد!
یه چیز دیگه هم احتمالا می دونید! همینه که هست!
پس امیدوارم پولدار بشید!
ببخشید با این صراحت نوشتم
آخه دلم خیلی پره از این ناعدالتیا!
راستی عیدتون هم مبارک
سلام دوست عزیز.
بله می دونم. باعث تأسفه کاش نمی دونستم! کاش نمی دونستم! من بیخیال خیلی چیز ها شدم چون پول نبود! احتمالا این رو هم مجبور بشم بفرستم پیش بقیه بیخیالی ها ولی… گاهی به خودم میگم خدایا یعنی هیچ مکانی، …
مادر بزرگم همیشه می گفت چه گویم که ناگفتنش بهتر است، زبان در دهان پاسبان سر است!
پس گفتن رو هم بیخیال.
حق دارید. می فهمم. تا امروز این طوری در گفتن هام به سیم آخر نزده بودم. شاید به این خاطر باشه که این روز ها اون ته مونده عقلم رو هم دادم حرص و دیوونگی برد!
پولدار شدن! من هم امیدوارم. امیدوارم خیلی چیز های دیگه هم پیش بیاد که گفتنی نیست. چیز هایی که اگر می شد و پیش می اومد دیگه دل شما و دل های بقیه پر نبودن!
همیشه شاد باشید!
بادرود@ رفتیم آبشار ماسوله… شماسوله … منسوله… توسوله… اوسوله… اوناسوله… بعدش در قهوه خونه چایی و دوسیب باحالی زدیم جاتون خالی چسبید… ضرر کردی که حرفمو گوش نکردی و به ما ملحق نشدی… حالا داخل اوتوماچ هستیم برای برگشتن به اردوگاه…ن
سلام نوکیا وقتت به خیر. خدا حفظت کنه نوکیا ترکیدم از خنده تو هم با این مدل دستور زبانت!
به خدا نوکیا من خیلی دلم می خواست بیام بهت که گفتم هرچی کردم نشد. واسه خاطر1سفر هم نمیشه دل مادر رو بشکنم که! تازه خدا خواست این روز ها پیششم مادرم حسابی افتاد. اولش سرما خوردگی بود ولی الان حسابی گرفتارش کرده. من هم کاری براش نمی کنم فقط پیششم. شکر خدا دیگه باید بهتر بشه ولی حسابی طول کشید و حسابی هم حال همهمون رو گرفت!
این ها رو ول کن! فقط شاد باشی شاد باشی خیلی شااااد!
سلام. یعنی دختر تو نمیدونی که در کشوری که بهترین و جدیترین کتابها هم نهایتا 1500 یا دو هزار نسخه بیشتر چاپ نمیشن. اونوقت ناشرین با چه جرأتی بیان یه اثر از یک نویسنده ی ناشناس رو با سرمایه ی خودشون چاپ کنند و به بازار نشر روانه کنند. چه تضمینی هست که سرمایه ی اونا برگرده؟ به نظر من بیا تو نشریات کم کم کارهات رو به چاپ برسون و اگه شد یه دستمزد نسبتا قابل قبولی هم بگیر. اگر از نظر جامعه شناخته شدی بعد ناشرین رو میتونی به چاپ آثارت ترغیب کنی. این هم نظر من بود که اصولا نظری هستم این یک فامیلی با مسمایی هست نه با مشما.
سلام آقای نظری. اختیار دارید نظرات شما همیشه کلی با ارزشن. اول اینکه کلی ذوق کردم جدی میگم خیال می کردم دیوونه بودن هام باعث شده دیگه بهم افتخار ندید الان که اینجا دیدمتون حسابی خوشحال شدم. ممنونم خیلی زیاد!
دوم اینکه شما درست میگید. خودم هم اگر بودم همچین ریسکی نمی کردم. ولی1چیزی. باور کنید من دنبال سودش نیستم. یعنی بدم نمیاد اگر سودی هم داخلش بهم می رسید ولی زمانی که حرف چاپ رو زدم اصلا به سودش امید نبستم الان هم اصراری ندارم که این وسط پولی گیرم بیاد. چه جوری بگم به خدا بلد نیستم. مثلا1کسی روی فروش اثرش حساب باز می کنه و دسته کم20درصد به این سود چشم داره ولی من حتی2درصد هم بهش فکر نکردم که حالا فلان نوشتهم چاپ بشه بلکه1چیزی گیرم بیاد. فقط دلم می خواد چاپش کنم. اگر پولش رو داشتم می پرداختم بدون اینکه انتظار داشته باشم سود حاصل خرج کردم رو بهم پس بده. این کاریه که دلم می خواد انجامش بدم. فقط واسه خاطر دلم نه به خاطر سودش. یکی از نوشته هام هست که دلم می خواد چاپش کنم. واسه بقیه خیالم نیست. چه قدر من حرف زدم آخرش هم نفهمیدم مقصودم رو درست رسوندم یا نه. این هیچ خوب نیست ولی من هرگز انتقال دهنده خوبی نبودم.
سوم اینکه فرمودید نشریات؟ چه جوری؟ یعنی باید مثلا مجله هایی که داستان از فرستنده های افتخاری تحویل می گیرن رو پیدا کنم و نوشته هام رو بفرستم براشون؟ اگر بشه من حاضرم. فقط اینکه اطرافم رو هرچی می گردم کسی نمی دونه دقیقا از کجا باید شروع کنم. قدم اول رو نمی دونم از کجا باید بردارم. خیلی عجیبه و مایه تأسف که اکثر مردم ما حتی تحصیل کرده هامون اینهمه در مورد کتاب و مراحل به ثمر رسیدنش بی اطلاع باشیم. اولیش خودم! خلاصه اینکه من کاملا با شما موافقم و کاملا این توصیه درست شما رو حاضرم که انجامش بدم فقط در ورودی کجاست؟
تا بیشتر از این پر حرفی نکردم تمومش کنم.
باز هم ممنونم از حضور ارزنده و نظرات ارزنده شما!
ایام تا همیشه به کامتون!