بچه ها! دارم خودم میشم!

سلام به همگی.
بچه ها قاچاقی اینجام امروز اطرافم شلوغه تمیز کار اومده در حال تمیز کاریه و مادرم گفت باید چیز میز هام رو جمع کنم و من اومدم اینجا سیستمم رو روشن کردم نشستم به نوشتن خخخ! چیکار کنم نوشتنم میاد!
بچه هااااا واسه چی من اینهمه پیش این بنده خدا استاد ضایع میشم آخهههههه خدایا به جان خودم این عادلانه نیست خخخ! خوب چیکار کنم دست خودم نیستش که! دیروز هم باز ضایع شدم میگه انگشت گذاشتن هات اشتباهه من بلد نیستم پیش از این یعنی حدود5سال پیش که کیبورد می زدم فرقی نداشت کدوم انگشتم کجا بره فقط آهنگ درست اجرا می شد بس بود ولی الان ایشون موافق نیست و من هر دفعه ضایع میشم سر مکان انگشت ها که درست نمی برمشون هنوز هم سر در نیآوردم چه گلی باید به سرم بزنم که به ترکیبم بیادش خخخ! شکلک اسم این حالت چیه آیا؟ اعتماد به نفسه؟ خود بینیه؟ خود بزرگ بینیه؟ خود شیفتگیه؟ خود گل پنداریه؟ هرچی که هست بی خودی منتظر نباش من خاک به سرم نمی کنم گُل می زنم گُُُُُُُللللل خخخ!
این خخخ های آخرش رو عشقه! دوست دارم بگم خخخ. از خندیدن و آخجون گفتن عشقی می کنم که توصیف نداره!
بچه ها هوا اینجا بس ناجوانمردانه گرم است و من بد بیچاره شدم! گرما اذیتم می کنه.
بچه ها دلم گردش می خواد و نمی دونم چی. باید آخر هفته با بقیه یا بی بقیه بزنم گردش.
بچه ها نمی دونم چه حسیه که بهم میگه دارم وارد ماجرای وحشتناکی میشم که از چند ماه پیش می رفت شروع بشه و با هرچی زور داشتم خودم رو ازش کشیدم عقب اتفاقا نق هم زدم که به خاطر خدا1اتفاقی داره می افته من نمی تونم مانعش بشم1چیزی بگو ولی1چیزی نگفت دیگه هم نمیگه دیگه هم ازش نمی خوام که بگه فایده هم دیگه نداره اتفاقه ممکنه بی افته و من هم ترسیدم هم نمی دونم چی. الان هم بهش فکر می کنم کم مونده نفس کشیدن یادم بره! بیخیال فعلا که متوقف شد دیروز احتمال شروع ناگهانیش می رفت ولی شکر ایزد که دیشب به همون سرعتی که داشت شروع می شد به همون شدت هم ترمزش کشیده شد و من یواشکی1نفس عمییییق به نشان رفع خطر های یواشکی اون هم درست از بالای سرم کشیدم که کسی نفهمید جز خودم و آخیییش فعلا به خیر گذشت!
بچه ها دلم مروارید بافتن می خواد باید در اولین فرصت گیر بدم به مادرم یا هر بینایی که اطرافم هست که از روی این2تا کتاب قشنگ های من1مدل جدید یادم بده از سرش ببافم.
بچه ها بهم از گالریه نمی دونم چیچی زنگ زدن قیمت بافتن گردنبند پیچی رو پرسیدن ببافم براشون گفتم نمی دونم بعدا میگم دیگه هم نگفتم آخه من تا الان گردنبند پیچی به قیمت نبافتم بلد نیستم باید چه قیمتی باشه من تا الان واسه خاطر دلم بافتم از الان هم فعلا واسه خاطر دلم می بافم تا نمی دونم کی.
بچه ها دلم می خواد پست های1خورده هنر رو از ادامهش بزنم ولی تا می شینم سرش می بینم توضیحش دردسر داره حسش نمیاد. دیروز بود به نظرم نشستم بافت سگ رو بنویسم دیدم هی باید بگم هی باید بگم تازه1سری چیز کوچیک اذیت کن دیگه هم یادم اومد که واقعیتش دلم نمی خوادشون دیدم موافق که نیستم از طرفی هم نفس فرعی زدن هم ندارم اگر می نوشتم یا باید کامل انجام می شد یا باید کامل انجام می شد دومی نداشت من هم هیچ مدلی دلم نخواست اگر به کسی نگید هنوز هم دلم نمی خواد بعدا هم نمی خواد در نتیجه این عوامل نجات بخش هرچی حس واسه نوشتن و توضیح بافت سگ مرواریدی داشتم پرید بلند شدم سیستم رو خاموش کردم در رفتم.
بچه ها دیروز صبحی زنگ زدم تولد مادرم رو بهش تبریک گفتم کادو براش نگرفتم نمی دونستم چی به کارش میاد هر زمان هم که می خوام1چیزی براش بخرم فوری میگه نمی خواد من چیزی نمی خوام و حرصم رو در میاره این بود که چیزی نخریدم فقط زنگ زدم تبریک گفتم ولی اول نشدم همراه اول زود تر از من جنبید و بهش تبریک گفت و حالم رو گرفت خخخ!
بچه ها موندم در ترجمان نق زدن های دلم که ببینم حرف حسابش چیه نمی فهمم و زده به سرم.
بچه ها این روز و شب ها اینترنتم رو نمی بندم24ساعته بازه خیالم هم نیست که فلان موقع نبستمش به نظرم دیگه هم لازم نمیشه به بستنش فکر کنم چون به نظرم موفق به تفهیم این مطلب که من کلا خاصیتم اگر1زمانی خاصیتی داشتم دیگه تموم شده و دیگه به درد نمی خورم به کل اینترنت شدم و دیگه اینترنت باورش شده که بطلانم قطعیه و به دیده شدن نمی ارزم و در نتیجه دیگه اصلا نمی بیندم که لازم بشه که بخوام از زیر دستش بی صدا رد بشم و بذار شب و روز اینترنتم باز بمونه گرفت و گیر مال کار آمد ها و بزرگ ها و عاقل هاست و من با کسب توفیق در اثبات دیوونگی و بی خاصیتی و ریزیم دیگه به نظرم تا ابد در امنیت نسبی و1خورده دیگه که بگذره در امنیت ابدی به سر می برم. آهایی کسی که اسم ازت نمی برم! به قول تو، خودم رو از اینترنت پس گرفتم! ممنون از توصیه های به ظاهر مسخره و خنده دار ولی کار آمدت که حسابی اثر داشت خخخ! ببخش که جدی نگرفتم نمی دونستم فایده داره از طرفی هم اجراش رو… خخخ سخت بود داشتم سکته می کردم هر دفعه می گفتم این دفعه دیگه1چیزی سرم میاد از ترس و استرس خنده که چی بگم نفس یادم می رفت هر دفعه هم که به خیر می گذشت واقعیتش بعدش کلی فحش می دادم اول به خودم دوم به خودت خخخ! خلاصه که به نظرم حلش کرده باشم. زنده باد خودم! خخخ!
بچه ها رفتم کاغذ نسوز خریدم واسه1سری آشپزی های جدید که روغن خیلی کم لازمشونه و آخ جون!
بچه ها1کسی دیشب با1لحن بسیار رضایت مند گفت داری یواش یواش خودت میشی پریسا. و من به شدت کیف کردم از این گفتن و اون رضایت و از اینکه دارم خودم میشم و از همه چیز.
بچه ها به نظرم جدی دارم خودم میشم آخه خیلی چیز هام داره بر می گرده به زمان پیش از95مثلا الان ها دیگه می تونم شبیه گذشته ها بشینم کتاب صوتی بخونم و دیگه صدای گوینده ها شبیه اون اواخر اذیتم نمی کنه که مجبور بشم خاموشش کنم و از خیر کتابه بگذرم. این روز ها1دونه1دونه کتاب های رمان از سایت گویا کتاب آقای عباسی رو دانلود می کنم می خونم و دیگه از شنیدن صدای1نواخت گوینده اذیت نمیشم. راستی یادم باشه سایته رو اینجا لینکش کنم خیلی کتاب داره آخجون!
بچه ها1پرسش و1عالمه نق داشتم اینجا بزنم در مورد ولش کن باشه دفعه بعد هم1پست جدا باشه که بزنم هم دیگه خیلی آش شعله قلم کار میشه این پستم پس باشه بعد اگر حس و حالش بود پرسشه رو می نویسم پست می زنم نق می زنم دیگه نمی دونم چی می زنم خدایا من واسه چی امروز چرت میگم اینهمه؟!
بچه ها دیگه بسه هرچی جفنگ نوشتم من میرم کتاب بخونم!
بچه ها زندگی قشنگه قشنگه خیلی زمان بود نگفته بودم این رو زندگی قشنگه قشنگه قشنگه!
بچه ها ایام به کامتون شاد باشید تا همیشه همیشه و همیشه!

اولین کسی باشید که این پست را میپسندد.

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال و , , , , , برچسب شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

8 دیدگاه دربارهٔ «بچه ها! دارم خودم میشم!»

  1. کاظمیان می‌گوید:

    سلام پریسا
    میدونی چیه؟
    من عاااااشق اون خیال پردازی های تو هستم, میفهمی؟ عاااشق
    پس تا میتونی خیال پردازی کن
    خیلی خوبه که میخوای دست از گذشته ها بکشی
    نذار بیشتر از این لِه بشی
    همیشه شاد باش عزیزم

    • پریسا می‌گوید:

      سلام خانم کاظمیان عزیز من.
      حالت چه طوره؟ حال مریم جان چه طوره؟ نوه خواهرت رو میگم به نظرم اسمشون مریم بودش!
      ایشالا همه چیز بی نهایت مثبت باشه!
      خانم کاظمیان خخخ این مال اون بالاست به نظرم از1دونه کامنت2تا برام زدی خخخ! هرچه از خانم کاظمیان رسد نیکوست! ممنونم عزیز از حضور عزیزت!
      شاد باشی!

  2. وحيد می‌گوید:

    آورين كه داري خودت ميشي. فقط بگو زندگي قشنگه قشنگه قشنگه قشنگه و هي گوشهايت رو بگير و بپيچون و هي بگو زندگي قشنگه قشنگه قشنگه تا هميشه يادت باشه. اگه بازم يادت نموند به من بگو تا يادت بدم. راستي سلام سلام سلااااااام

    • پریسا می‌گوید:

      سلام وحید. آیی آیی گوشم آآآآییییی نه ممنون نمی خواد یادم بدی به جان ابلیس خودم بلدم زندگی حرف نداره البته اگر تو گوش واسهم بذاری خیلی قشنگ تر هم هست آآآآیییی1کسی نجاتم بده از دست این گوشم از جا در رفت ولی زندگی عجب قشنگه ها! به جان این دفعه جان خودم راست میگم زندگی خیلی قشنگه من رفتم گوشم رو بچسبونم سر جاش!

  3. نوکیا ان82 می‌گوید:

    بادرود‏@ نق زدنهاتو عشق است…‏ از این شاخه به اون شاخه پریدن هاتو عشق است…‏ یه درخت داریم که دوازده شاخه داره…‏ شش شاخه اش سی برگ داره و شش شاخه اش سیو یک برگ داره و هر برگش یک طرفش سیاه است و یک طرفش سفید است…‏ تو فقط به طرف سفیداش فکر کن و بس…‏ طرف سفیداش رو عشق است…

    • پریسا می‌گوید:

      سلااااااام نوکیا سفر به خیر! خوش گذشت آیا؟ وووییی نوکیا یعنی به نظرت میشه من باز سفری بشم؟ الان که نمیشه. خیال می کردم دیگه بشه ولی، … فعلا که نشد حالا تا بعد تر خخخ!
      درخته رو دوستش دارم مخصوصا طرف سفید برگ هاش رو! عاشقشم نوکیا هرچی هم پیش تر میرم بیشتر عاشقش میشم! دلم می خواد سفید هاش هرچی سفید تر بشه و من همچنان دیوونه بمونم از این شاخه به هر شاخه ای دلم می خواد بپرم و نق هم بزنم و آخ جون!
      دلمون تنگ شده بود برات نوکیا. خوشحالم که هستی.
      شاد باشی از حال تا همیشه!

  4. کاظمیان می‌گوید:

    خخخخ وااای چرا تکراری؟
    آخه چرااااااااا؟
    نمیدونم چرا اینطوری شد آخه؟
    ممنون عزیزم حالش زیاد خوب نیست فعلا خونه ی پدرشه
    ببخشید که اینجوری شد الآن اومدم دیدم معذرت.

    • پریسا می‌گوید:

      عزیییز! سخت نگیر! حضورت رو عشقه که اینهمه عزیزی!
      مریم رو از طرف من ببوس و بهش بگو درست بیخ گوشمون1خدایی هست که حساب رسی هاش حرف نداره. بهش بگو این رو کسی میگه که خودش دست های مهربون و حساب رس پروردگار رو لمس کرده!
      شاد باشی عزیز تا همیشه!

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا پاسخ معادله ی امنیتی را در کادر بنویسید. *