بچه ها سلام من باز اومدم!
اینجا بارون اومدش. آخ جون!. هرچند در و پنجره ها رو بستم ولی خوشم میاد که بارون بیادش. الان دیگه بارون نمیاد و چندتا گنجشک شیطون دارن پشت این پنجره شلوغ می کنن. ازشون خیلی خوشم میاد. آخجون! وایی دلم واسه آخجون گفتن های مسخره خودم تنگ شده بود. کلا دلم واسه تمام بی مزگی های پریسای دیوونه تنگ شده بود. وایی آخجون! چیه نگاه داره؟ اصلا دلم می خواد بی خودی بگم آخجون! تازه1عالمه دلیل هم دارم واسهش. اون هفته تعطیلاتم شروع شد آخجون و من اون روز نشد آخجون بگم آخه اوضاعم مثل باقیه روز های این1ماه آخری که گذشتن1دفعه ریخت به هم و آخجون که بخوره توی سرم اون شب تمام خونواده رو ذهره ترک کردم. خخخ! نه خداییش این یکی دیگه آخجون نداشت خیلی هم بد بود. طفلکی ها رو زیاد اذیت می کنم بچه ها. اشتباه می کنم. کاش بشه دیگه عاقل تر باشم! البته نه خیلی. فقط اندازه اذیت نشدن های خونوادهم.
ولی با اینهمه آخجون. آخجون تعطیل شدم، آخجون بارون میاد، آخجون من امروز صبحی اصلا گیج نخوردم هرچند عوضش بعد از ظهر تلافیش در اومد، آخجون الان جیگیلک میاد بهش1دونه آینه قاب مرواریدی میدم خوشم میاد، آخجون من هنوز زندهم، آخجون امروز رهگذری اومدش اینجا من دیدمش، دلم تنگ شده بود واسهش خیلی زیاد، آخجون زندگی قشنگه، آخجون همین طوری، آخجون عشقی، آخجون دیگه هیچی دیگه فقط آخجون!.
وایی خداجونم باید بلند شم الان مهمون میادش. جیگیلک این ها میان و به نظرم برنج امشب رو بسوزونم از بس اینجام. خخخ!
بچه ها! میگم که1چیزی بگم؟ شکلک وجدان درد. خوب چیکار کنم درد می کنه!
بچه ها دیروز من1چیز خیلی با حال رسید دستم. تستش کردم ازش هم استفاده کردم خیلی هم بهم خوش گذشت چون از نتیجه خوشم اومد. فقط1مشکل فسقلی این وسطه. استفاده کردن هام زیادی مجانی برام تموم شدن و دارن میشن. یعنی بدون هیچی. حتی بدون1تشکر فسقلی. البته از دست1واسطه مهربون گرفتمش ولی می دونستم اون از کجا گرفته و واقعیتش، … بچه ها من فرشته بی گناه خدا نیستم ولی واقعا سعی کردم هیچ استفاده ای رو مجانی نبرم. حتی اندازه1ممنونم هم شده سعی کردم قیمت رضایتم رو بپردازم و این دفعه، … اول ماجرا که اصلا نمی دونستم، بعدش که از شروعش گذشت بچه ها بهم گفتن و دیگه دیر شده بود و دیگه نرفتم ببینم به کجا رسید، بعدش هم شروع شد و ادامه داشت و فعلا نیمه تموم شد و باز هم من نبودم، باز هم بچه ها بهم گفتن و این دفعه دیگه نمی شد بیخیال بشم. آخه خیلی این نتیجه رو می خوامش. باید1چیزی واسهش می پرداختم باید می پرداختم ولی، …
نپرداختم. واقعیتش رو بخوایید نشد که بپردازم. پس بیخیال. البته نه خیلی بیخیال چون وجدانم درد می کنه ولی به نظرم لازم باشه که دیگه به ایمیل های یکی و به توصیه های خیلی های دیگه در اطرافم1کوچولو گوش بدم و تمرین کنم که گاهی قیمت ها رو با دعا های توی دلم بپردازم و واسه شروع، الان و اینجا فقط پیش خودم بگم خدایا من ممنونم کاش1تلافیه مثبت از1جای مثبت بشه!
شکلک اباطیل گفتن های من که دلم بد تنگ شده بود واسه ردیف کردنشون.
بچه ها زندگی قشنگه! حتی اگر1درد تلخ هر لحظه و هر لحظه از هر چیزی و هر چیزی1مشت خاطره شیرینِ تلخ بکشه بیرون و بپاشه به روان پریشان1پریشان روان شبیه من. منتظر میشم تا تلخی ها عادی بشن و هرچی با خودم با عقل ناقصم با فکر نیمه بیدارم تحلیل می کنم می بینم به هیچ مدلی دلم تکرار اشتباه های دیروز هام رو، تکرار حماقت های به ظاهر قشنگم رو و تکرار این1ماه جهنمی که گذروندم رو نمی خواد. پس با اینکه خیلی وحشتناک دلم انجام1اشتباه خیلی دلچسب رو می خواد، 1دونه نه به خودم و دلم و خواهندگی های خطرناکم میگم و میرم که پدر خودم رو در بیارم بلکه بشه کمی تا قسمتی عاقل تر باشم.
و زندگی همچنان قشنگه!
خوب درد و دل هام رو کردم اعترافاتم رو هم کردم اراجیفم رو هم گفتم حالا برم باز هم به استفاده های مجانی و شاید نادرستم ادامه بدم که جدی نمی تونم از خیرش بگذرم. مدت هاست منتظرشم و حالا که پیش اومده نمیشه بیخیالش بشم.
من رفتم. باز میام.
شاد باشید!
Top Liked Posts
Powered by WP Likes- درباره پریسا
36
8
- انتقال تموم شد. هورا!
7
14
- آخرین پرواز2
6
46
- سلام به همگی.
5
22
- من و دیروز و امروزم
4
18
- درباره پریسا
-
نوشتههای تازه
دستهها
اطلاعات
پیوندها
آخرین دیدگاهها
- ابراهیم در سکوت، نسیم، طبیعت، ارتفاعات.
- پریسا در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- ابراهیم در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- ابراهیم در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در . . .
- ابراهیم در . . .
- پریسا در فقط محض گفتار.
- پریسا در فقط محض گفتار.
- مهشید در فقط محض گفتار.
- ابراهیم در فقط محض گفتار.
- پریسا در به رنگ پریشانی.
- چکاوک در به رنگ پریشانی.
- پریسا در حقیقت، حرکت، شروع!
- ابراهیم در حقیقت، حرکت، شروع!
- پریسا در سال تحویل.
آمار
- 0
- 93
- 42
- 72
- 37
- 1,490
- 7,216
- 295,053
- 2,672,313
- 273,933
- 244
- 1,142
- 1
- 4,819
- شنبه, 13 خرداد 02
آی بچه ها زندگی قشنگه وقتی پریسا اینجا کمی بخنده تکبال 2 هم قشنگه اگه وقتی بشیم خواننده.
پریسا خانم شااااااااد باش
نههه تکبال نه تکبال نه تکبال نههه به جان خودم این اسم کزایی که میاد تمام اعصابم کهیر می زنه به چه بزرگی خخخ!
می خندم دوست عزیز و به نظرم باید واسه رسیدن خنده ها به قهقهه بیشتر تمرین کنم تا بشه. ممنونم که هستید.
اشتبمشتبو دیگه بیخیل. پریسا ایمیلی گفتم الانم میگم خریت نکن اینا همش کاغذماغذه گیر کنی گیر کردیا بیبین کی گفتم. بزن جاده بیخیلی بوگو ادست من پریده دیگم نیمیاد تموم. هی نبینمت باز اونجوریا. نگرونتم پریسا چپوراس نرو صاف برو چپوراستتم بیخیلی طی کن. هی الباقیشم اینجا بوگو اینجام نگفتی ایمیل پرت کن بیبینم چی شد منتظرم
باورت میشه1کسی درست همین نظر تو رو داشت یکی؟ البته مدل کلماتش متفاوت بود ولی بنده خدا دیگه ترکید هرچی کرد من زبون اشارت رو بفهمم نشد آخرش صاف اومد بهم گفت ببین پریسا از من می شنوی به هیچ عنوان. برعکس تو که بهت ایمیل زدم به اون عزیز من چیزی نگفته بودم خدایی شد که درست همون لحظه که اتفاق افتاد داشتم با ایشون صحبت می کردم که1دفعه بدون هیچ هشداری شروع شد. من1دفعه هنگ کردم و این طفلک تمام پریشب و دیروز رو از بس دلشوره گرفته بود دیشب دیگه ترکید و خیلی واضح شبیه تو بهم گفت پریسا این اصلا مثبت نیست نکن. . یکی راستش رو اینجا بگم؟ چیزی نمونده بود. باز هم راستش رو بگم؟ اگر شما3تا نبودید، … تو و اون عزیز دلواپس که خیلی خاطرش برام عزیزه و عادل که اینجا رو معمولا نمی خونه ولی همینجا میگم که بهترین دوست جهان بیرون از اینترنتمه و من خیلی ممنونشم که با این رفتار مزخرفم هنوز باهام مونده و با وجود اینکه بار ها با هم اختلاف نظر های وحشتناک داشتیم و جنگمون هم شده ولی توی هیچ داستان تاریکی جام نذاشت و نتیجه این شد که هنوز میگه و هنوز میگم که ما2تا رفیقیم. خلاصه اینکه من باید از خودم بترسم چون فهمیدم که اگر کسی نباشه ترمزم رو بکشه من همچنان آمادگیه به قول تو خریت کردن ها رو دارم و این هیچ مثبت نیست خخخ!
سلام.
آخ جووووووون بالاخره اون دسته كيف هايي كه زدم تو سرت جواب داد.
آخ جووووون زندگي قشنگه خعععععلي قشنگه
آخ جووووون بالاخره مشنگي هايت تموم شد ولي هنوز توي اون يه خورده آخرش شك دارم.
آخ جووووون بالاخره ترمز خريت هايت را كشيدم.
آخ جووووون، آخ جوووووون، آخ جووووون. اصلا دلم مي خواهد همين طوري بگم آخ جوووون آخ جووووون، آخ جووووون ….
دلم مي خواهد بازم با اون دسته كيف ها بزنم تو سرت آخ جوووووون چه حالي ميده خخخخ هاهاهاهاهاهاهاهاها
آخ جوووووون
هههههخخخخخحححححجججججچچچچچچ ههههههخخخخخخخححححححججججججچچچچچچ آخخخخخخخخخ جووووون
سلام وحید. آخجون اینجا می تونم بزنمت! آخجون تو وبلاگ داری می تونم بیام اونجا هم بزنمت! آخجون دستم رسید به این اینترنت1خورده بهتر توی خونه و حالا می تونم بیام جواب کامنت بدم! آخجون زندگی قشنگه! آخجون من1عالمه بطری خالی دارم باهاش وحید رو می زنم شبیه آناناس همه جای سر و کلهش ورم کنه دیدنی بشه من بخندم! آخجون این هم شبیه خودمه آخجون گفتن رو دوست داره من تنها این مدلی نیستم! اگر واسه خاطر هیچ کدوم از این ها که گفتم بلایی سرم نیاره واسه این آخریش می کشدم پس تا نفهمیده من چی گفتم باید فرار کنم و آخجون دستش اینجا نمی رسه بهم پس فرااااار!
سلاااااااااااام پریسا جان امیدوارم رو به راه باشی
آخجون که خوبی
آخجون که آخجونات برگشته
آخجون که داری رو به راه میشی
آخجووووون
شاااد باشی
سلام عزیز جان. آخجون آخجونه آره برگشته آخجون هام و اگر خدا بخواد دارم سعی می کنم دوباره خودم بشم. برام دعا کن که بشه و بتونم باشه؟ ببین تو هم دیگه له نباش حالا نوبت منه تهدیدت کنم. بهت گفتم که نگی نگفتی ها!
شاد باشی عزیز خیلی خیلی خیلی شاد.
سلام پریسا جان
من دیگه از لهی در نمیام
خوردم
شااد باشی
سلام عزیز. ببین اگر درنیایی این دفعه من واسهت کامنت نقطه بارون می ذارم ها! بهت گفتم نگی نگفتی.