گنجشککِ اشی مشی، لبِ این بوما نشین!
بارون میاد تو خیس میشی، برف میاد مریض میشی،
می افتی تو حوضِ نقاشی!.
گنجشککِ اشی مشی! یادِ قصه ها به خیر!
یادِ قصه گویِ مهربونِ شهرِ ما به خیر!
یادمه اون قدیما دل ها همه شاد بودن،
خالی از غصه و درد و خشم و فریاد بودن.
جایِ زخمِ غصه ها با قصه درمون می شدن،
شادی ها توی دلا همیشه مهمون می شدن.
یادمه اون قدیما تو شهرِ ما شب جا نداشت،
تیرگی جایی میونِ صبحِ صافِ ما نداشت،
اون زمون ها که با هم رفیق و مهربون بودیم،
هم صدا و هم نفس، هم دل و هم زبون بودیم،
اون زمون ها که کسی از غصه بیمار نمی شد،
تکیه گاهِ هیچ کسی شونه ی دیوار نمی شد.
قدیما تو شهرِ ما هیچ کی اسیرِ شب نبود،
آخرِ قصه هامون گریه و درد و تب نبود.
آخرِ قصه هامون بهار و صبح و خنده بود،
توی جنگِ خوب و بد شادی همش برنده بود.
قدیما یادش به خیر! شور و لبخند و صفا،
دستا پیوسته به هم، دلامون جایِ خدا.
گنجشککِ اشی مشی! یادِ قصه ها به خیر!
یادِ قصه های شادِ شهرِ ما به خیر!.
حالا اینجا همه ی دلا پر از درد شدن،
بهارا رنگ خزون مردا چه نامرد شدن!.
دستامون سرد و دلا رحم و مروت ندارن،
دیگه خنده های ما رنگِ محبت ندارن.
قصه ها مون همه از خاطره ها پاک شدن،
قصه گو رفت و تمومِ خنده ها خاک شدن!.
دیگه از نور و سحر تو شهرِ ما نشونه نیست،
دیگه جز سردیِ دیوار واسه تکیه شونه نیست.
گم شدیم میونِ شب بدونِ ماه بدونِ نور،
رنگِ قصه ها شدن اون زمونای دورِ دور.
گنجشککِ اشی مشی! جایِ تو دیگه اینجا نیست،
جایِ تو دیگه میونِ شهرِ تاریکِ ما نیست!.
رفیقِ خسته بالِ من، آوازه خونِ بی نشون!،
صدات صدای قصه ها هوات هوای آسمون!
وا کن پرای بستتو بپر از این هوا برو!
از این شبای تیره و غمگین و بی فردا برو.
از این هوای بی نفس تا مرزِ فردا ها بپر!
قصه ی تاریکِ مارو تا شهرِ قصه ها ببر.
اونجا به یادِ دلامون قصه ی دل ها رو بخون!
قصه ی پایانِ شب و طلوعِ فردا رو بخون.
سر به مزارِ قصه گو قصه ی اینجا رو ببار!
قصه ی شب قصه ی ویرانیِ دل ها رو ببار.
گنجشککِ اشی مشی! لبِ این بوما نشین!،
بارون میاد تو خیس میشی، شب میاد پاییز میشی،
می افتی تو حوضِ نقاشی!.
هی هنو اوکی نشدی. میشی. بیخیل. راسی واسچی اینقد میخوای حصارمصارایی ک اونجا گفتیو بشکنی ول کن. دیگه اصرار نکن پریسا. بذا باشه و بگو پست بدیت کی میاد اون چیزمیزا ک گفتی پست جداسو بیار بیبینم چیچیاس
دیگه اصرار ندارم یکی. مسیر های دسترسیم رو دیشب با همراهیه1دوست عزیز پاکشون کردم تا هر دفعه نخوام که1دفعه دیگه امتحان کنم شاید بشه. اون پست هم به خدا هنوز کامل ننوشتمش می نویسم می زنم اینجا آخ از دست تو که اگر دستم بهت برسه!
سلام.
این از اون پست هاست که سخت میشه کلاه شادی رو درش پیدا کرد ولی به هر صورت امیدوارم حالا که از نوشتنش گذشته اوضاع بهتر شده باشه.
با این حساب که اوضاع بهتر شده تکرار می کنم که:
پُستِ بعدی کُجااااااااااااااااااست؟
اون اتفاق ها چی شُدََََََََََََن؟
من باز هم در میرم فرااااااااااااااار.
سلام دوست من. بله ازش گذشته و اوضاع در حال بهتر شدنه. خیلی خیلی سخت و کند ولی داره با کمک پروردگار و همدستی های عزیز ها و1خورده هم شاید فرمان بردن خودم از معادله منطق بهتر میشه. خدا شاهده اون پست رو تا میشینم سرش درستش کنم1چیزی میشه بلند میشم میرم واسه همین هنوز درست نشده. به محض اینکه رو به راه بشه تقدیم می کنم. ممنونم که هستید همراه همیشه.
سلام دوست عزیز من تازه از سایتت دیدن کردم
خیلی خوشم اومده از سایت عزیزت.
ببخشید اول نمیتونستم کامنت بدم از آریا خواستم بجای من کامنت بزاره
الان میتونم
و خیلی خوشحالم
پاینده باشید
سلام دوست عزیز. یعنی طرفدار. خخخ! شرمنده معذرت به شما نخندیدم این لفظ طرفدار اینجا اون هم حالا، 1خورده برام… ممنونم از شما و لطف و حضورتون و…
شاد باشید تا همیشه!
خب واسه چی
مییییی کشمتتتتت!
سلام پريسا.
خعععععععلي قشنگ بود.
آفرين بر تو.
بيا اين آب زرشك رو بگير بخور. تو ترشي نخوري يه كاره اي ميشي اي گنجشكك اشي مشي خخخخ
البته حواست باشه يواش بخوري چون توش مواد منفجره ريخته بودم.
شكلك پريسا با خوردن آب زرشك از جايش پرت شد تو سقف و ولو شد كف اتاق و بالاي سرش هم چند تا ستاره داره مي چرخه خخخ
الفراااااار
سلام وحید. آآآییی سرم آخ سرم آخ سرمممم آخ شکلک سرگیجه تمامش هم تقصیر این وحیده که اگر دستم بهش برسه با1دونه از دسته کیف هایی که پاره کرده خفهش می کنم آآآآآخ شکلک گیج خوردن و دنبال وحید گشتن. آخرش که گیرم می افتی! نوشتم به حسابت.
وحید! ممنونم که اومدی!
شاد باشی آشنا.
سلام پریسا خانوم!
خیلی قشنگ بود کیف کردم واقعن نویسنده خوبی هستین بدونه توصیف !
یه پست دیگه هم بزنید و تک بال رو هم بنویسید خخخ
فعلن بای
سلام رضا. رضااا پست زدم دیگه اون بالاست بابا بذار جوهرش خشک بشههه. وای تکبال نه تکبال نهههه رضا به جان خودم از سکویای کرکس آویزونت می کنم این تکبال رو که اسمش میاد من توی سرم صدای فیل می شنوم نگو اصلا نگووو!