1خورده هنر. بافت توپ.

10 دیدگاه دربارهٔ «1خورده هنر. بافت توپ.»

1. حسین آگاهی می‌گوید:

   شنبه, 10 بهمن 94 در 11:46 ق.ظ

   سلام.
   کجاااااااااااااااا؟
   ما هنوز منتظر ادامه اش بودیم که تموم شد.
   پست بعدی زودتر الآن همین حالا پست بعدی نوشته شود!!!!! خخخخخخخ

   پاسخ
   • پریسا می‌گوید:

     شنبه, 10 بهمن 94 در 1:54 ب.ظ

     سلام دوست من. شکلک دستم رو بردم بالا بزنم توی سرم ترسیدم ضربه محکم باشه ولو بشم اینجا نزدم دیگه! یعنی یکی اگر من دستم بهت برسه! یعنی مگه گیرت نیارم! یعنی دعا کن یکی گیرم نیفتی! تمامش تقصیر خود خودته. همه رو مبتلا کردی به این گیر واگیردار خودت. مگه نبینمت!
     خوب توپ کوچیک بود دیگه! حالا شما دلتون اگر می خواد مثل من چندتا توپ کوچولوی رنگی ببافید با نخ شماره3به هم وصلشون کنید خیلی کار ها میشه باهاش کرد. از جمله اسباب بازی بچه. واسه تزئین هنر های دستی دیگه هم به کار میاد. یادمه1بار1کسی ازم خواسته بود این مدل که گفتم رو واسه آینه ماشینش درست کنم. درست کردم پدرم رو با ایراد گرفتن هاش درآورد یادم نیست چند بار بافتم شکافتم از سر بافتم تا رضایت داد ولی بلاخره رضایتش حاصل شد و گرفت زد بالای آینه ماشینش و حدود1هفته بعد اومد گفت1دونه دیگه براش درست کنم اون اولیش مشتری پیدا کرد رفت.
     دیگه فرصت نشد براش ببافم. یعنی بافتم ولی ندادم بهش!
     باز من رفتم جاده خاکی! توپ ببافید توپ هم قشنگه هم آسونه ببافید ببافید.
     ایام به کام ایام به کام من در برم تا خراب تر نشده ایام به کام.

     پاسخ
2. رضا می‌گوید:

   شنبه, 10 بهمن 94 در 12:14 ب.ظ

   سلاااام!خوبید؟
   من بافتمش توپ رو خیلی قشنگ شد خخخخ شوتش کردم نمیدونم کجا رفت خخخ
   چرا دیر دیر پست میزنید؟
   فعلن بای!

   پاسخ
   • پریسا می‌گوید:

     شنبه, 10 بهمن 94 در 1:56 ب.ظ

     سلام رضا. زدیش زمین هوا رفت؟ نمی دونی تا کجا رفت؟ توپت فرار کرد از بس محکم شوتش زدی ترسید1دفعه دیگه بیاد پایین بزنی نصفش کنی دیگه نیومد از همون طرف مستقیم رفت آسمون!
     این هم که پست می خواد! یکی کشتمت!
     شاد باشید همگی!

     پاسخ
3. یکی می‌گوید:

   یکشنبه, 11 بهمن 94 در 5:54 ق.ظ

   این توپو بگیرم با یپرتاب قوی برفستم تو گوش راستت گل شه از گوش چپت دراد. بعد یهفته پست میزنی اینقدی. خیلی کوچیک و خیلی آسون. بیبین من اینچیزا سرم نمیشه خوبه یدونه دیگه زدی هنو نخوندم فقط دیدم ک هس. سیاحت کنم چی نوشتی همونجا میکامنتم

   پاسخ
   • پریسا می‌گوید:

     یکشنبه, 11 بهمن 94 در 11:07 ب.ظ

     سلام یکی. میگم یکی راهی هست که بشه تو کوتاه بیایی و1مدلی کامنت بدی که صفحه خوان های ما سرشون بشه چی نوشتی؟ خدا بگم چیکارت نکنه که از دستت در خوندن هر مدل جمله ای دارم استاد میشم.
     شاد باشی.

     پاسخ
4. رضا می‌گوید:

   یکشنبه, 11 بهمن 94 در 1:11 ب.ظ

   توپم رو پیدایش کردم آرش برده بود خونشون
   دیگه هم بهم نداد توپم رو خخخخخ!
   خیلی هم ازش خوشش اومده بود تاحالا اینجور توپی ندیده بود آرش 3 ساله هست پسر آبجیمه ولی خیلی ازش خوشش امده بود تازه اونیکی داداشش هم خواست اون اسمش عمیر علی هست همش دارن روی توپ باهم دعواع میکنن! خخخخخخخ

   پاسخ
   • پریسا می‌گوید:

     یکشنبه, 11 بهمن 94 در 11:10 ب.ظ

     سلام رضا. خوب اینکه کاری نداره1دونه هم بباف بده به داداش آرش تا دیگه دعوا نکنن. بعدش هم1دونه دیگه واسه خودت بباف باهاش شوت بازی کن فقط مواظب باش هوا که میره بدونی تا کجا میره. بعدش هم حالا که دستت به راهه قربون دستت1دونه هم واسه خودم بباف که وسوسه شدم ولی تنبلیم میاد ببافم. دیگه بذار یادم بیاد چندتا صف دراز واسهت ردیف می کنم براشون ببافی. خخخ!
     شاد باشی.

     پاسخ
5. پریسیما می‌گوید:

   یکشنبه, 11 بهمن 94 در 9:44 ب.ظ

   سلام عزیزم
   من زیاد با بافتنی میونه ی خوبی ندارم
   یادمه کوچیکتر که بودم یه شال گردن بافتم خوب شده بود.
   پریسا میگم این بافتنیها رو تو گوش کن هم بذار تا بچه های دیگه هم ازش استفاده کنن البته اگه مایلی.

   پاسخ
   • پریسا می‌گوید:

     یکشنبه, 11 بهمن 94 در 11:23 ب.ظ

     سلام پری سیمای عزیز.
     من هیچ وقت بافتنی رو درست یاد نگرفتم پری. این مروارید بافیه و خوشبختانه میله و کاموا نداره واسه همین هم جذبش شدم و هنوز هم ازش خوشم میاد.
     راستش اولش فکر کردم بذارمشون داخل محله شاید کسی باشه که بدش نیاد امتحان کنه. بعدش که قسمت اول از این سری پست ها رو نوشتم دیدم اولا توضیحاتم چنان ناقصه که خودم هم به زور فهمیدمشون، دوما موضوعش به نظرم واسه1سایت بزرگ و همگانی شبیه گوشکن1خورده زیادی پایین بودش، سوما هم دیدم زدمش اینجا با خودم گفتم درست نیست این سری پست هام رو با این مدل توضیح دادن هام و این موضوع داقون رو تازه جز گوشکن توی اینجا هم بذارم. این بود که اصلا بیخیالش شدم و گفتم بذار فقط همینجا بزنمشون. نتیجه این شد که این پراکنده هام شبیه باقی پراکنده های من موندن همینجا و روی سر محله و اهلش خراب نشدن. خخخ!
     ولی مروارید بافی بد نیست من خوشم میاد اعصابم رو در زمان هایی که اوضاع خیلی بد نباشه رو به راه می کنه. اگر حالش رو داشتی1امتحانی کن شاید جذبش بشی.
     شاد باشی تا همیشه.

     پاسخ