سلام به همگی.
آی قوری قوری قورییی.
دسته.
بچه ها واسه دسته باید اندازه مروارید ها با اندازه مروارید های تنه یکی باشه ولی دیگه نخ به درد نمی خوره باید به جاش از سیم نازک مروارید بافی استفاده کنیم. مدل بافتن دسته همون مدل مروارید بافیه فقط به جای نخ با سیم باید ببافیمش.
واسه شروع:
دسته باید کاملا رو به روی تنه باشه. پس درست رو به روی لوله گل5-2رو بالای تنه قوری پیدا می کنیم. و بعد، از2تای زیری این گل5-2مون سیم رد می کنیم. حتما از2تای زیریه این گل نخ رد کنیم که دسته1کوچولو از لب قوری پایین تر باشه تا قوریمون لبه داشته باشه و حریم لبه قوری رو رعایت کرده باشیم. خخخ!
حالا2سر سیم رو مثل2سر نخ اندازه می کنیم و بعد1دونه توی سیم سمت چپ و1دونه توی سیم سمت راست میندازیم و سومی رو مشترک می گیریم.
این کار رو تکرارش می کنیم. یعنی دوباره یکی توی سیم سمت چپ، یکی توی سیم سمت راست، یکی مشترک. نه از اون مشترک های پایه، از اون مشترک هایی که سیم ها خلاف جهت همدیگه وارد سوراخ مروارید میشن. اینجا پایه نداریم و داریم توی هوا بدون پایه پیش میریم.
کی متوجه شده داریم گل4-1می بافیم؟ خودم. پس ایول به خودم!
به همین ترتیب، یکی چپ، یکی راست، یکی مشترک، می بافیم تا تعداد گل هامون به6برسه. ما6تا گل4-1می بافیم.
به گل آخری که می رسیم دیگه اون مشترک رو نمی گیریم. یعنی گل آخریمون باید نصفه باشه. یعنی یکی توی سیم دست چپ، یکی توی سیم دست راست، و مشترک بی مشترک.
حالا با دقت میریم پایین و یکی از گل های بافت7-2رو که درست زیر گل5-2هست پیدا می کنیم. گل5-2بالای تنه قوری بود و این گل7-2پایین تنه قوریه.
خلاصه این گل7-2رو پیدا می کنیم و سر سیم دست چپی رو از داخل2تا دونه زیری و بغلی این گل رد می کنیم.
بعد هم2سر سیم رو به هم می پیچیم. اگر نخ بود اینجا باید گره می زدیم ولی چون نمیشه سیم رو گره زد پس می پیچیمش.
یادمون باشه دسته رو باید تا می تونیم سفت و محکم ببافیم که حالتش رو حفظ کنه و قشنگ تر باشه.
بعد از اینکه سیم ها رو خوب به هم پیچیدیم و محکم کشیدیم، اضافه هاش رو با سیمچین جدا می کنیم و فشار میدیم تا هرچی مخفی تر بشن. سیم رو با قیچی نمیشه برید پس باید از سیمچین کوچیک مخصوص این کار استفاده کنیم.
بعد از بریدن سیم های اضافی کارمون با تنه قوری تمومه و حالا1قوریه کامل ولی بدونه سر داریم.
بافت سر قوری.
مروارید های سر قوری باید از دونه های دسته و تنه کوچیک تر باشن. اگر با شماره8تنه بافتیم سر رو باید با شماره6ببافیم.
اول1گل4تایی میزنیم. یعنی3تا توی نخ و چهارمی مشترک.
این گل4تایی پایه سر قوریمونه. روی این4تا دونه ما3دور گل4-1 می بافیم و میریم بالا. چون پیش از این توضیحش دادیم دیگه با توضیح اضافی طولانی تر نکنیمش.
خلاصه3دور روی این4تا مروارید4-1می بافیم. حالا1ستون کوچولو داریم.
اینجا من دارم کمبود تصویر رو احساس می کنم. خخخ!
ببینید ما دستمون رو به صورت عمودی می کشیم روی لبه یعنی گوشه این مکعب مستطیلمون و دونه های برآمدهش رو می شماریم. دونه ها3تاست.
بعدش فرو رفتگی های بین این3تا رو با حرکت انگشت پیدا می کنیم و می شماریم. 5تا هستن. از داخل دونه سومی یعنی وسطی نخ رد می کنیم.
حالا4طرف این مکعب مستطیلمون رو4تا گل6-1می زنیم. یعنی یکی توی نخ داریم. 4تا می فرستیم توی نخ و پنجمی مشترک و یکی هم پایه از سطح کناری مکعب مستطیل می گیریم.
به همین ترتیب4تا گل6-1در4طرف شکلمون می زنیم. بعدش کور می کنیم و بعدش تمیز دوزی می کنیم یعنی نخ ها رو تا جایی که ممکنه از داخل دونه های بغلی رد می کنیم و بعد از این نخ های اضافه رو می بریم.
سر قوریمون رو روی سوراخ بالای قوری می ذاریم و کار تمومه.
من چایی دلم می خواد. برم تا سرد نشده.
ایام به کام.
Top Liked Posts
Powered by WP Likes- درباره پریسا
36
8
- انتقال تموم شد. هورا!
7
14
- آخرین پرواز2
6
46
- سلام به همگی.
5
22
- من و دیروز و امروزم
4
18
- درباره پریسا
-
نوشتههای تازه
دستهها
اطلاعات
پیوندها
آخرین دیدگاهها
- ابراهیم در سکوت، نسیم، طبیعت، ارتفاعات.
- پریسا در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- ابراهیم در تعطیلات، مثبتها و بهانه ها.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- ابراهیم در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- مهشید در روزمرگیها با کمی ایجاز.
- پریسا در . . .
- ابراهیم در . . .
- پریسا در فقط محض گفتار.
- پریسا در فقط محض گفتار.
- مهشید در فقط محض گفتار.
- ابراهیم در فقط محض گفتار.
- پریسا در به رنگ پریشانی.
- چکاوک در به رنگ پریشانی.
- پریسا در حقیقت، حرکت، شروع!
- ابراهیم در حقیقت، حرکت، شروع!
- پریسا در سال تحویل.
آمار
- 0
- 89
- 40
- 72
- 37
- 1,486
- 7,212
- 295,049
- 2,672,309
- 273,931
- 261
- 1,142
- 1
- 4,819
- شنبه, 13 خرداد 02
بهبه صب شنبه و پستای دوتایی. هی یادت باشه من یادمه این در و دسترو همینجوری کشکی گفتی رفتا.
سلام یکی.
به جان خودم این طوری نیست! حالا اصلا مگه تو می خوایی ببافی که معترضی؟ خخخ!
ایام به کامت.
سلام.
سر قوری خیلی سخت بود هیچی نفهمیدم.
الآن باید یک نفر پیدا بشه به من بگه نه که بقیه اش رو درست کردی که این جا رو نفهمیدی.
موفق باشید.
سلام دوست من. بافت عملی سرش خیلی آسونه. واقعا راحته ولی موافقم انصافا توصیفش بدون تصور تصویر1کمی مورد داره. باید1فکری براش کنم.
شاد باشید.
سلام.
کجا ها سیر می کنید؟
چرا هیچ نمی نویسید؟
خیلی داره رسمی میشه منظورم اینه که بنویسید دیگه ما منتظریم.
زودِ زودِ زود بنویسید.
سلام دوست من.
تند تند بگم چون زمانم به شدت محدوده. یعنی زمان دسترسی به اینترنتم به شدت محدوده. از شب یلدا به این طرف چندتا جریان پشت سر هم باعث شدن من از خونه و از اینترنت دور باشم واسه همین نتونستم اینجا چیزی بنویسم. الان هم1ساعت از دردسر ها مرخصی گرفتم اومدم به1سری از کار های نکرده از جمله نوشتن جواب کامنت عزیز شما برسم و دوباره برم. یعنی مجبورم برم و از این بابت بسیااار کفرم در اومده.
مطمئن باشید من هستم. خیال غیب شدن هم ندارم. فقط دستم به اینترنت خونه نمی رسه. به محض اینکه دردسر تموم بشه و برگردم خونه میام اینجا واسه پرحرفی های معمولم. راستی یادم باشه بافت سر قوری رو بیشتر توضیحش بدم و این پست رو کامل تر و اصلاحش کنم.
ممنونم که هستید. ایام به کام.
سلام.
کجایید؟
من امتحان دارم شما که فکر نکنم مثل من گرفتار باشید.
اگر هم گرفتاری هست امیدوارم از نوع مثبتش باشه که در حقیقت گرفتاری نیست.
شاید هم هنوز اینترنت ندارید آره؟
سلام دوست من. چه خبر از امتحان؟
مثل اینکه باید عطر بهبود از اوضاع خودم بشنوم. دیشب به صبات پیشین رسیدم و خیال داشتم بلافاصله1پست اعلام حضور بزنم ولی اولا اینجا از دسترس خارج بود و نمی دونم برای چی، دوما راستش چنان خسته و خسته و خسته بودم که واااییی! پس فعلا همگی همین رو به جای اعلام حضور ازم بپذیرید تا بعد. خلاصه اینکه من هستم. ممنونم که هستید حتی در ایام امتحان.
ایام به کام شما.
بر می گردم.