1خورده هنر. بافت قوری بخش5

سلام به همگی.
موافقید من هیچی نگم تنه قوریه امروز تموم بشه؟
دور آخری5-2خیلی آسونه.
یکی توی نخ داشتیم یکی هم با نخ دست چپ از بغل می گیریم میشه2تا بعدش هم چون گل های این دور5-2هستن باید3تا توی نخ بفرستیم و سومی رو مشترک بگیریم. این از گل اول این دور.
حالا این دفعه به جای یکی باید2تا پایه از بغل بگیریم یعنی نخ دست چپ رو از2تا دونه گل های دور قبلی رد کنیم.
3تا توی نخ داریم پس2تا می فرستیم توی نخ دست چپ و دومی رو مشترک می گیریم و دوباره2تا پایه. این قدر ادامه میدیم تا دور کامل بشه و بچرخیم و برسیم به اولش.
اولین دونه از اولین گل این دور رو هم آخر کار پایه می گیریم یعنی نخ دست چپ رو از داخلش رد می کنیم که پایه هامون توی گل آخری میشن3تا و در نتیجه حالا ما4تا توی نخ داریم. یکی می فرستیم توی نخ دست چپ و همون یکی رو هم مشترک می گیریم. دور تموم شد.
الان چیزی که بافتیم رو می گیریم توی دستمون و می بینیم1چیز گرد و بزرگ داریم که تنه قوریمونه. حالا باید براش دسته بذاریم و لوله و سر.
یادمون باشه هر چندتا گلی که زدیم بافتمون رو بکشیم تا سفت بشه. یعنی نخ های2طرف رو بگیریم بکشیم و بافت رو به شدت تکونش بدیم که سفت بشه و از شل و وا رفتگی در بیاد. مواظب باشیم زیادی نکشیم که پاره نشه.
تنه قوری ما تموم شد و باید نخ رو کور کنیم که بافتمون باز نشه. من خودم اول نخ ها رو با رد کردن از داخل دونه ها به هم می رسونم به طوری که دیگه دونه ای بینشون نباشه، بعدش1گره کوچیک و خیلی سفت به این نخ می زنم ولی تا می تونم می کشم و گره رو فشار میدم که معلوم نشه. معمولا میگن گره نزنیم چون مشخص میشه و کارمون رو از قیافه میندازه. ولی گاهی نمیشه گره نزد. به هر حال، چه گره بزنیم و چه گره نزنیم، نخ های اضافی رو بعد از پایان دور از بین مروارید های دیگه رد می کنیم. فرقی نمی کنه از کدوم طرف بفرستیم و از داخل کدوم دونه ها رد کنیم. فقط ترجیحا2تا نخ از جهت های مخالف هم برن بهتره. این طوری هم نخ ها کور میشن و بافت باز نمیشه، هم بافتمون با کلفت تر شدن نخ های داخل دونه ها محکم تر و بهتر میشه. این رد کردن رو اون قدر ادامه میدیم که دیگه نشه نخ رو از داخل دونه ها رد کرد و جلو تر رفت. بعدش نخ اضافی رو می بریم به طوری که جاش بین دونه ها معلوم نباشه. کور کردن هم تموم شد و حالا باید بریم سراغ دسته و لوله.
فرقی نمی کنه اول کدوم رو بزنیم. من همین طوری عشقی اول لوله می زنم.
لوله.
روی تنه قوریمون دست می کشیم و یکی از گل های بافت7-2یا7-3هر کدوم که راحتیم رو انتخاب می کنیم. نخی نازک تر از نخی که باهاش تنه رو بافتیم انتخاب می کنیم و از داخل یکی از دونه های این گل رد می کنیم و با مروارید های ریز تر از مروارید های تنه قوریمون، روی این گل رو دور تا دور، 3دور4-1می بافیم. مثلا من تنه قوریم با مروارید شماره8بوده پس مروارید های لوله قوری رو شماره4یا اگر خیلی برام سخت باشه شماره6انتخاب می کنم. نخ هم که طبیعتا باید نازک تر باشه مخصوصا واسه مروارید های شماره4اگر انتخابشون کنیم.
بافت4-1درست مثل بافت های دیگه هست و توضیحش پیش از این داده شد پس با اجازه شما ها دیگه نمیگم که توضیح اضافی نداده باشم.
مروارید های این گل که روش لوله می بافیم7تا هستن پس ما3ردیف7تایی گل4-1روی این گل می بافیم و میریم بالا.
حالا رسیدیم به جایی که سر لوله قوری باید تنگ تر بشه.
گل های4تایی ما7تا بودن پس دونه های بالای گل هامون هم7تا هستن. 3تای پایینی رو نشون می کنیم، 2سر نخی که باهاش لوله بافتیم رو طوری از داخل دونه های کناری رد می کنیم که این3تا دونه پایینی لوله بینشون فاصله بندازن، بعدش2سر نخ رو می کشیم و از بالای این3تا دونه و زیر4تا دونه بالایی خیلی محکم گره می زنیم به طوری که4تا دونه بالایی از3تا دونه پایینی جدا بشن.
حالا یکی از نخ ها رو از داخل یکی از4تا دونه بالایی رد می کنیم تا بین2تا نخ1دونه فاصله باشه. بعد3تا دونه پایینی که پشت گره افتادن رو کاملا ندید می گیریم و روی این4تای بالایی2دور با همین دونه های ریز گل4-1می بافیم.
با فاصله ایجاد کردن بین2سر نخ حالا یکی توی نخ داریم. پس3تا می فرستیم توی نخ دست چپ، سومی رو مشترک می گیریم و یکی از دونه های بغل رو پایه می گیریم.
به همین ترتیب2دور روی این4تا دونه گل4-1می زنیم تا2ردیف نازک روی نصفه لوله مون بافته بشه بیاد بالا.
لوله تموم شد. نخ رو به همون روش قبلی کور می کنیم و اضافهش رو می بریم.
حالا1گردی داریم که1چیز دراز از بغلش کجکی زده بیرون. می مونه دسته.
اجازه بدید باقیش بمونه واسه بعد. به شدت محدودیت زمان دارم و نمی تونم بیشتر بنویسم. باید همین الان بلند شم و درضمن، به نظرم لوله به اندازه کافی زمان از بافنده ها بگیره که تا هفته آینده به دسته نرسن.
خوب، موفق باشید، زندگی قشنگه،
ایام به کام.

۱ نفر این پست را پسندید.

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

4 دیدگاه دربارهٔ «1خورده هنر. بافت قوری بخش5»

  1. حسین آگاهی می‌گوید:

    سلام.
    کسانی که بافتند خب باید به جا های خوبی رسیده باشند و منتظر دسته و سر قوری باشند تا جلسه بعدی و من که قراره بعداً ببافم وقتی به این جا برسم چنین شرایطی خواهم داشت.
    موفق باشید.

  2. پریسا می‌گوید:

    سلام دوست من. اگر بدونید الان چه مدلی دارم کامنت می زنم! خخخ!
    بلاخره دیروز مجبور به خرج شجاعت نداشته شدم و ویندوزم رو ترکوندم الان نصب شده ولی50مدل ایراد داره که یکی از بزرگ بزرگ بزرگ هاش اینترنته. بیخیال فقط کاش این ثبت بشه!
    آخجون کله و دسته این قوریه رو که بگم دیگه تموم میشه. خسته شدم از بس طول کشید. ولی خداییش من قوری بافتن رو دوست دارم. مخصوصا اون تنه بی دسته و لوله رو. نمی دونم واسه چی. شاید چون کار اولم بود. شاید هم چون این تنه به نظرم قشنگه.
    ببینم ثبت میشه؟
    ایام به کام.

  3. یکی می‌گوید:

    هی دوتا دوتا میری. ببین منو اینجوری دودر نمیکنی دوتاست ک دوتاست باید تا آخر هفته باز چیز بنویسی بذاری. من برم ببینم اونیکی چیه

  4. پریسا می‌گوید:

    سلام یکی. بابا مگه من منبع پستم چی بنویسم آخه همهش میگی بنویس بنویس! شیطونه میگه1داستان بلند آنچنانی… وایی نه. ببخشید شیطونه شکر خورد یکی نشنیده باشی!
    ایام به کامت.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا پاسخ معادله ی امنیتی را در کادر بنویسید. *