1خورده هنر. بافت قوری بخش اول

سلام به همگی.
شنبه و شروع هاش.
هفته پیش پایانش تاریک بود. اتفاقی که توی محله افتاد، خدا روح تمام رفته ها رو شاد کنه!
با گل های4تایی چه کردید؟ ریسه ها رو بدید می خوام بچسبونم.
خوب دیگه نبافید باقی مروارید ها لازم میشه.
بچه ها بریم قوری ببافیم من خودم اولین چیزی که یاد گرفته بودم قوری بود. 1قوری سفید با مروارید8که خیلی برام خوشآیند بود. البته با شماره های دیگه هم میشه ببافیم ولی من چون با8بافتم و خیلی هم لذت بردم اینجا هم با8میگم و شما ها انتخاب با خودتون.
خوب، قوری قوری قوری.
ما واسه اینکه1قوری داشته باشیم1تنه گرد لازم داریم، 1سر قوری و1لوله و1دسته. اول تنه.
واسه شروع اول9تا مروارید رو مثل دونه تسبیح پشت سر هم می فرستیم توی نخ. بعدش یقه نهمی رو جمعش می کنیم نمی ذاریم بره پیش بقیه. یعنی نهمی رو به همون مدل مشترک که دفعه پیش صحبتش رو کردیم مشترک می گیریم. حالا1دایره توخالی توی نخ داریم که از9تا مروارید درست شده. به نخمون هم که دست می کشیم می بینیم که یکی توی نخ داریم.
این9تا مروارید پایه های ما میشن. یعنی دیواره تنه قوری روی این دایره9تایی بافته میشه و میاد بالا. چندتا ردیف باید ببافیم.
ردیف اول، بافت5-1
5-1یعنی گل هامون5تایی هستن و بعد از هر گل یکی پایه باید بگیریم. پایه ای که از روی ردیف قبلی باشه. چرا فحش میدی الان میگم پایه چیه دیگه ای بابا!
گل های این ردیف همون طوری که از اسمشون پیداست همه5تایی هستن. یعنی5تا توی نخ و یکی مشترک.
ما یکی توی نخ داشتیم. همون مروارید نهمی که مشترک گرفته بودیم. بافت5-1رو از همینجا شروع می کنیم.
چون یکی توی نخه پس4تا می فرستیم توی نخ و چهارمی رو مشترک می گیریم. حالا1دایره کوچیک هم داریم که روی دایره اولی سوار شده.
گفتیم اون دایره9تایی پایه ماست. ما1گل5تایی روی این پایه زدیم و باید باقی گل هارو هم روی همین پایه بزنیم. پس1مشترک هم از این پایه می گیریم. یعنی نخ دست چپمون رو از داخل اولین مروارید تشکیل دهنده دایره9تاییمون که کنار مشترک گل5تاییمونه رد می کنیم. به طوری که وقتی روی نخمون دست می کشیم می بینیم که2تا مروارید کنار هم توی نخ داریم.
گل ما توی این ردیف5تاییه پس دایره کوچیک هامون باید از5تا مروارید درست شده باشن. 2تا توی نخ داریم پس3تا میندازیم و سومی رو مشترک می گیریم.
یاد معادله های اینجا می افتم.
این هم دایره کوچیک دومی. حالا دوباره نخ دست چپ رو می کشیم و از داخل اولین مرواریدی که از دایره9تاییمون کنار این مشترک جدید می بینیم این نخ رو رد می کنیم. حالا دوباره2تا توی نخمون داریم. یکی مشترک از گل آخری که زدیم، یکی هم پایه ای که از ردیف قبلی یعنی همون دایره9تایی گرفتیم.
کی می دونه حالا چندتا باید توی نخ بندازیم؟ هر کسی بگه1بتری آب زرشک بهش جایزه میدم. آآآفرین به خودم! 2تا توی نخه پس باید3تا بندازیم توی نخ، سومی رو مشترک بگیریم و یکی از ردیف دایره9تاییمون پایه بگیریم. آدم باید سر قولش بمونه. برم به خودم جایزه بدم. چیه خیال کردید بتری رو می دم به شما ها؟ فوتینا!
این ردیف رو همین شکلی ادامه میدیم و اون قدر گل5-1می زنیم تا دایره9تاییمون کاملا پر بشه، دورش بچرخیم و دوباره برسیم به اولش. حالا باید ردیف رو ببندیم.
زمانی که فقط1دونه گل مونده دایره کامل بشه، وقتی آخرین پایه رو از دایره9تایی گرفتیم و دیگه هیچ مرواریدی از اون دایره9تایی خالی نموند، بافتمون رو لمس می کنیم و می بینیم که درست از کنار گل اول5تاییمون سر در آوردیم. نخ دست چپ که باهاش پایه هامون رو گرفتیم هم الان درست کنار اولین مروارید از اولین گل5تاییمونه. این نخ رو از داخل این مروارید اولی از گل5تایی رد می کنیم. حالا روی نخمون که دست بکشیم می بینیم که3تا توی نخ داریم. یکی مشترکی که از گل آخری گرفته بودیم، یکی پایه ای که از دایره9تاییمون گرفتیم و یکی هم پایه
ای که از اولین مروارید اولین گل5تایی در این ردیف گرفتیم. بابا این یکی که نه! اون یکی. این وسط یکی هم وقت گیر آورده واسه اثبات حضور لحظه به لحظهش هی میاد جواب میده! عجب گیری کردیم ها!
واسه زدن آخرین گل5-1از این ردیف فقط2تا باید توی نخ بفرستیم و دومی رو مشترک بگیریم.
حالا بافتمون رو لمس می کنیم. روی دایره9تاییمون1ردیف5-1اومده بالا.
بچه ها من راست دستم و همش میگم نخ دست چپ رو رد کنید. شاید کسی چپ دست باشه و بافت رو بر عکس بگیره دستش. اگر این مدلی هستید هرچی گفتم رو بر عکس کنید. واااییی چه صحنه ای شد! یادم به اون داستان دست و رقص و حالا بر عکس افتاد که1دفعه همه خوردن زمین. خوب به من چه تقصیر من نبودش که! مثل اینکه بدون خخخ نمیشه. پس خخخ!
خوب به نظرم واسه این دفعه تا همینجاش بس باشه. شما ها تا همینجای قوری رو ببافید من فعلا توی همین قدریش چایی می ذارم تا باقیش هم بیاد بالا.
اگر خدا بخواد یواش یواش با اسم و مدل ردیف ها که آشنا بشیم دیگه واسه هر ردیف اینهمه توضیح نداریم و میشه که مثلا توی1پست1بافت کامل رو بگیم در حالی که فقط اسم ردیف هاش رو میگیم و تمام. مثلا اول1ردیف5-1بعدش1ردیف7-2بعدش1ردیف8-3و الی آخر. ولی حالا باید طولش بدم چون هنوز با مدل بافت ردیف ها آشنا نیستیم و هر ردیف توضیح مفصل می خواد و حسابی هم می خواد فحش هم نده خودتی تمامش خودتی تقصیر من نیست.
این از این. اگر سوالی هم بود یکی باید بیاد جواب بده چون اصرار کرد من توضیح1کار عملی رو بدون تصویر بذارمش اینجا. خخخ!.
راستی یادمون نره که زندگی قشنگه. حتی در این لحظه که من1خورده حس و حالم حسابی نیست. زندگی قشنگه برو برگرد هم نداره.
زندگی به کام همه شما.

2 نفر این پست را پسندیدند.

این نوشته در دسته‌بندی نشده ارسال شده است. افزودن پیوند یکتا به علاقه‌مندی‌ها.

26 دیدگاه دربارهٔ «1خورده هنر. بافت قوری بخش اول»

  1. حسین آگاهی می‌گوید:

    سلام.
    خوشبختانه با مفاهیم آشنام و زیاد کار رو سخت نمی دونم ولی به نظر من این طور پست های هنری رو اگه در محله هم بذارید خوب باشه چون اون جا خانم های بیشتری حضور دارند که مثل ما تنبل نیستند و می تونند واقعاً چیز یاد بگیرند و زمینه ای باشه که اون ها هم اگر هنری دارند نشون بدن و خلاصه که کلی هنرمند هنر هاشون رو به نمایش بذارند.
    شکلک نویسنده به شدت قانع شد و من حالا منتظر خوندن همین پست و حتی پست قبلی هنری در محله نیز می باشم خخخخخ

    • پریسا می‌گوید:

      سلام دوست من.
      مروارید بافتن این روز ها زیاد طرفدار نداره. خیلی وقته دیگه ندیدم کسی ببافه. ولی من دوستش دارم. خیلی هم زیاد.
      محله که یکی نداره اگر گیر کردیم بیاد جواب بده. خخخ.
      راستش به نظرم رسید واسه محله باید1چیز درست درمون تر بنویسم که بشه1پست ولی زورم نرسید این بود که زدمش همینجا دسته کم فقط خودی ها می بینن و کمتر ضایع هست.
      شکلک خواننده به شدت قانع شد و من در میرم.
      خخخ!
      شاد باشید همیشه شاد.

  2. آریا می‌گوید:

    سلاااام پریساا جان
    ممنونم از آموزشت عاااالیییی بود
    فقط
    یه ابهامی برام پیش اومده خخخخ
    این بخش رو شفاف سازی کن

    گل های این ردیف همون طوری که از اسمشون پیداست همه۵تایی هستن. یعنی۵تا توی نخ و یکی مشترک.
    یعنی در این بخش یکی مشترکه یعنی دوست خودمون

    ما یکی توی نخ داشتیم. همون مروارید نهمی که مشترک گرفته بودیم. بافت۵-۱رو از همینجا شروع می کنیم.

    و در این جا چون یکی توی نخه پس۴تا می فرستیم توی نخ و چهارمی رو مشترک می گیریم. حالا۱دایره کوچیک هم داریم که روی دایره اولی سوار شده.
    یعنی این یکی هایی که گفتی دوست خودمونه
    یانه
    خخخخ
    شوخی بود
    ممنون عالی بود
    شاااااااااااااااد باشی

    • پریسا می‌گوید:

      سلام آریای عزیز.
      یعنی آریا به جان خودم من1زمانی1گوشه عمرم دستم بهت نرسه، خدا می دونه من چند بار خط به خط خوندم ببینم ابهامت کجاست بعدش آخر سر گفتم1بار از اول تا آخر بخونم و خط به خط دوره نکنم ببینم چی میشه که خط آخرش رو دیدم و فهمیدم سر کار بودم تا الان.
      باش تا1جایی گیرت بیارم.
      چی بگم خخخ دیگه! شکلک درموندگی.
      ممنونم که هستی آریا.
      ایام به کامت.

  3. آریا می‌گوید:

    سلام یکی جان امیدوارم ناراحت نشی
    مزاح کردم
    ببخشید

  4. یکی می‌گوید:

    بقول خودت بجان خودم اگه امشبم نمیدیدمت چوبو گرفته بودم داشتم میومدم سراغت. این سکوت آخرهفتت داشت کفرمو بالا میاورد. هی تو هیچم ضایع توضیح ندادی. هی زودزود بیا اینم حساب نیست چون آموزشیه زودباش ی پست بزن که مال خودته. از اونچیزایی ک من کشفشون میکنم بذار. پریسا زودباش منتظرم زود. بذار ببینم الان این ابهام آریارو من باید برطرف کنم? آریا یکی فقط یکیه اینا ک همشون یکی یکی یکی بودن. اونا همه یکی یکی بودن من فقط یکیم. الان رفع شد یا لازمه بیام بزنم رو شونت ک رفع بشه.
    پریسا اومدیا. فعلا بای

    • پریسا می‌گوید:

      سلام یکی.
      میگم تو بعد از اینهمه مدت که من در جواب کامنت های بی سلام تو بهت سلام می کنم1خورده از رو هم بری بد نیست. خخخ!.
      من نمی فهمم شما ها چرا اینهمه اهل خشونتید! بابا بذار زمین مهربون باشید دیگه عجب گرفتاری شدم از دست این قوم خشن!
      یکییییی یعنی چی حساب نیست این هم مال خودمه دیگه پس از کجا آوردم نوشتمش اینجاااا؟ شکلک دلم می خواد بزنمش با1چیزی که دردش نیاد.
      راستی داستان ایمیلت رو در بخش دیدگاه ها درستش کردم. البته منکر تعجبم نمیشم ولی اگر نگفتی یعنی ترجیح بر اینه که بگم بیخیال. رفتم بخش ویرایش تک تک کامنت هایی که تا الان اینجا دادی و الان ایمیل هات داستانشون حله.
      ایام به کامت.

  5. یکی می‌گوید:

    آریاجون بیخیل. ناراحت از چی? خوش باش داداش من عاشق مرام عشقیایی مث خودتم. بیا دسبیکی کنیم این پریسا فک کنم میخواد دودرمون کنه دودرشو باطل کنیم حالشو ببریم. پریسا اومدی اومدی نیومدی یار جم میکنم میام فعلا نمیدونم چیکارت میکنم بدو بیا

    • پریسا می‌گوید:

      شکلک با حسادت خشمگین به این2تا یواشکی چشم غره میرم که با هم رفیق شدن. شکلک از اون شکلک های عجیب غریب که توی فیلم ها طرف از چشم هاش نمی دونم چیچی میاد بعدش هم داره فکر های خطرناک بر ضد این2تا می کنه. شکلک دیگه نمی دونم چی آهان پیدا کردم شکلک حیرت. یکی از کجا فهمیدی این داستان2در رو؟
      واااییی شکلک فرااااار!

  6. آریا می‌گوید:

    یکی منو تو وااای عجب تیمی وااای پریساا خدا به دادت برسه
    زود بیا بنویس تا منو یکی نیومدیم دنباالت بیاا

    • پریسا می‌گوید:

      آریااااا زورم به تو که می رسه کههههه بابا بذار جوهر اینکه نوشتم خشک بشه آخه من که منبع اراجیف نیستم هر دقیقه از توی کلهم1چیزی در بیاد بیرون بنویسم بذارم اینجاااااا! اینطوری نمیشه باید قبل از وقوع هر واقعه شومی بین این2تارو جنگ بندازم.

  7. مهرداد چشمه می‌گوید:

    سلام پریسا.
    من که از این هنرا سر در نمیارم، فقط جهت تشکر و اعلام حضور خدمت رسیدم.
    قوریهات پر چای و قندانهات پر قند باد.

    • پریسا می‌گوید:

      سلام آقای چشمه. هنر رو بیخیال. همین حضور شماست که کلی ارزش داره برای من.
      من خیلی اهل قند نیستم. شکلات تلخ رو به شدت ترجیح میدم.
      ایام به کام شما.

  8. آریا می‌گوید:

    سلام پریسا جان
    من آواژورمو میخوام
    شکلک بی شکلکی
    بخندیا
    شااد باشیییی
    راستی با ابهامم چیکار میکنی رفعش کردی یااا نه خخخخخ
    فراااااار

    • پریسا می‌گوید:

      سلام آریاجان.
      باور کن منتظرم1زمانی گیرت بیارم واسه این سر کاری که فرستادیم.
      ابهامت رو که یکی رفعش کرد. می خوایی بهش بگم بیاد بزنه روی شونه هات تا رفع بشه! شکلک تهدید. شکلک نمی دونم این که یکی گفت معنیش چیه همین طوری فقط گفتم. شکلک تردید.
      شکلک رو ولش فرار رو بچسبم.

  9. آریا می‌گوید:

    پریسااااا قل داادیی سر قولت هم بمون
    ببافییی
    ببین چه مظلومم
    ببین چه قدر ساکتم
    ببین گناهیمه
    ببین هععععیییی
    ببافی باشه
    شاااد باشی

    • پریسا می‌گوید:

      شکلک دلم سوخت واسه مظلومیتش! شکلک احتیاط. بابا یکی این رو هم بیا توضیح بده من چه جوری این رو برسونم دستش؟ ببین یکی تمامش تقصیر تو شد یادت باشه تمام عواقب این سری پست ها رو تو باید حلشون کنی الان هم باید هر جای این کره خاکی هستی بلند بشی بیایی بسته آباژور آریا رو تحویل بگیری بری پیداش کنی بسته رو تحویلش بدی.
      خخخ!
      شکلک عقبکی میرم دستم رو هم بردم پشت سرم دارم دنبال دستگیره می گردم پیدا می کنم در رو باز می کنم و فراااااآااااااآااااااآااااااآاااااار!

  10. مینا می‌گوید:

    سلام من رمز نوشته آ[ریرو میخوااااااااااااااااااااااام

    • پریسا می‌گوید:

      سلام میناجان. این پست و ابهاماتش در مسوولیت یکیه. یکی کوشی بیا. شکلک نگاه تردید آمیز. یکی بیخیال هر جا هستی همونجا باش تو زیادی خطرناکی.

  11. آریا می‌گوید:

    من رمز میخواااام من رمز مییییییییخوااعااااعاااااعااااعااااعااااام
    من آواژورمم میخوام
    شااد باشی

  12. حسین آگاهی می‌گوید:

    سلام.
    یکی کجایی که پست رمز دار داریم و کلی ابهام فاش نشده که نیاز به کشف شدن دارند؟
    من هستم و منتظر مطالب شما که البته رمزدار نباشند نمیگم رمز این نوشته بالایی رو میخوام نه من خواهانِ نوشته های بدون رمز هستم چون اگر قرار بود رمز این نوشته بالایی رو به ما یا هر کس دیگه ای بدید که دیگه حکمت رمزدار بودنش چی بود.
    فقط امیدوارم حال این روز های شما خیلی ابری نباشه و هوای آفتابی کامل رو در دلتون شاهد باشید.

    • پریسا می‌گوید:

      سلام دوست من.
      رمز ها گاهی خیلی کمک می کنن دوست من. رمز ها کمک می کنن تا1سری اتفاق های تاریک متوقف بشن. من دیگه تحمل تکرار تاریکی ها رو ندارم. راهی جز این به نظرم نرسید.
      کاش درست رفته باشم!
      یکی پیش پای شما اینجا بود شمشیرش هم دستش بود که اگر رمز رو ندادم بهش بزنه نصفم کنه. اصولا من موجود عاقلی هستم واسه همین بهش رسوندم و جونم رو نجات دادم.
      راستی، میونه شما با اسکایپ چه جوریه؟ اگر حالش رو داشتید1سرکی بهش بزنید.
      شما و مینا هر2تا.
      ایام به کام

  13. آریا می‌گوید:

    سلام پریسا جان امیدوارم خوبنه عالی باشی
    هرچی باشی هوای دلت مثل دل من بارونی نباشه

    • پریسا می‌گوید:

      سلام آریای عزیز.
      خدا نکنه هوای دلت بارونی باشه! البته اینکه بگم کاش هرگز هوای دلت بارونی نشه1دعای محاله. هم من می دونم هم خودت. زندگی رو سیاه و سفیدش تشکیل میدن. هوای دل اگر گاهی نگیره که دیگه دل دل نیست. ولی دعا می کنم این گرفتگی ها برای دل مهربونت هرچی کمتر و هرچی زودگذر تر باشه.
      کاش الان آسمون دلت صاف باشه آریا. لطفا هرچه سریع تر رو به راه شو. حالا نوبت منه. بخند! زود باش بخند. بخند بخند بخند بخند بخند بخند. به من چه از خودت یاد گرفتم. معطلش نکن باید بخندی.
      خخخ! تا تو باشی از این مدل سلاح ها ندی بهم.
      آریا! رو به راه شو! سعی کن. 1خورده بیشتر سعی کن.
      شاد باشی. شاد از ته دل.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

لطفا پاسخ معادله ی امنیتی را در کادر بنویسید. *