سلام.
توضیحش سخته. بلد نیستم. بچه ها! هر کسی که میاد اینجا و این رو می خونه! فرقی نداره کی باشه و چه دینی داره. همهتون همه!
من دعا می خوام. میشه دعا کنید؟ به هر دینی که معتقدید، به درگاه هر خدایی که می پرستید، با زبون هر مذهبی که بلدید، من دعا می خوام.
نه صبر کنید. نمی خوام در بخش نظرات بهم بگید خدا بزرگه. نمی خوام بگید درست میشه. دلداریم هم ندید چون چیزیم نیست. لطفا هیچی نگید. من هیچیم نیست. زمین نخوردم جاییم درد نمی کنه خطری تهدیدم نمی کنه بلایی سر جسم و روحم نیومده بین هیچ2راهی گیر نکردم به هیچ بنبست و خط پایانی نرسیدم. من واقعا چیزیم نیست.
اگر یادتون بود و خواستید واسهم دعا کنید فقط به خدا، به هر خدایی که خدای شماست بگید این پریسا باهات کار داره ببین چی میگه خیلی لازمت داره1توجهی بهش کن ببین چه دردشه.
دعا کنید شاید خدا یکی از این صدا ها رو شنید و برگشت1توجهی کرد ببینه چقدر توی این لحظه ها کارش دارم.
من فردا و فردا ها احتمالا دوباره همون پریسام. با همون کتاب ها و همون پست ها و همون پر حرفی هام. بدون اینکه حرفی از پست امشب و حال و هوای این لحظهم بزنم و بدون اینکه چیزی از امشبم ازم ببینید. ولی اون زمان هم دعا می خوام خیلی هم می خوام. لطفا اگر این روز ها و این شب ها دلتون جای خالی داشت، یادتون باشه که من اینجا خیلی خیلی خیلی زیاد، با تمام التهاب و خستگیِ بی انتهای دلم دعا خواهم.
ممنونم از همه.
ایام به کام.
دیدگاه های پیشین: (12)
آرشید
دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 10:39
سلام
خدا رو شکر که مشکل خاصی نیست …
از صمیم قلب دعا گو بودم … و خواهم بود
امیدوارم اجابت بشه
و خداوند به شما آرامش و سلامت عطا کنه .
حتی دور ترین آدمها
با هم نسبتی قریب دارند …
بواسطه ی درد .
و درد حتما نباید درد جسمی باشه .
آرامشتان مستدام
http://sarvina.blogsky.com
پاسخ:
سلام دوست عزیز.
بله موافقم. زمانی کسی می گفت درد آدم ها رو به هم نزدیک می کنه. یادمه کسی رو خیلی دوست داشتم و مونده بودم برای چی ازم بریده بود. حالم بد بود از بریدنش. زد و شکر خدا یادم نیست چه اتفاق بدی افتاد. ناظر حال من و بریدن اون بهم گفت درد آدم ها رو به هم نزدیک می کنه. اگر این درد شما2تا رو دوباره به هم نزدیک نکرد دیگه باور کن که محبت بینتون تموم شده. اون زمان دردی که یادم نیست چی بود ما2نفر رو به هم نزدیک نکرد ولی من باورم نشد. که ای کاش می شد و بعدش اونهمه درد رو تنها تحمل نمی کردم. نمی دونم چرا اینهمه بی ربط رو که معمولا اجازه نمیدم از توی دلم بیاد بیرون دارم اینجا می ریزم روی کیبوردم. شاید دلم زیادی تنگه و دیگه فضا نداره واسه نگه داشتن این بار اضافی و شاید هم دلم دیگه باطله ها رو نمی خواد نگه داره. هرچی که هست، شما ها بذارید به حساب درد دل هایی که بدون اختیار میاد و جایی امن تر از در و دیوار های اینجا برای نشستن پیدا نمی کنه.
ممنونم دوست من که هستید.
ایام به کام.
Sepanta
دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 11:38
به روی چشم پریسا جان ؛ حتما
پاسخ:
ممنونم آشنا. ممنونم.
حسین آگاهی
دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 11:40
سلام. باشه من دعا می کنم.
اما چون حساب حسابه و کاکا برادر شما هم دعا کنید.
http://www.foggylife.persianblog.ir
پاسخ:
سلام دوست من.
همیشه همه شما توی دعا هام هستید. حتی زمان هایی که اسم یکی جا می مونه خاطرم جمعه چون دعا های دسته جمعیم همیشه برای و به نیت همه آشنا هایی هست که یادمه یا اون لحظه اسمشون یادم نیست. همیشه اینطوری میگم و خدا هم مطمئنا دلش نمیاد هیچ کدوم از شما ها رو جا بذاره.
به امید اجابت تمام دعا های تمام دل ها.
ایام به کام.
مستانه
دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 21:24
سلام. مرسی بابت تعریفی که از دعا گفتی!! عالی بود… از خدا بهترین ها رو برات میخوام، لطفاً تو هم ما رو دعا کن.
http://nejaat.blogsky.com
پاسخ:
سلام.
کاش دست هام به بزرگی دعا هام بودن تا همون طور که همه بنده های خدا توی دعا هام جا میشن، تمام درد هاشون توی دست هام جا می شدن و می تونستم از روی دل و دوششون بردارم و نابودشون کنم!
این کار من و دست های من نیست. دست های خیلی بزرگ تری می خواد. دعا می کنم اون دست ها هرچه زود تر دست به کار بشن.
آمین.
یکی
شنبه 11 مرداد 1393 ساعت 20:55
تو داستانت چیه پریسا؟ باز چه دردسری داری برا خودت میسازی؟ دعا برا چی میخوای؟ درد خودته؟ درد یکی جز خودته؟ مواظب باش دوباره گرفتار نشی. من دعا نمیکنم چون اهلش نیستم ولی واقعا دلم میخواد خیالم راحت شه از اینکه تو باز درگیر ی قصه عوضی نشده باشی. اصلا مهم نیست از این یاداوریم خوشت نیاد پس میخوام بهت یاداور بشم که ضربه قبلی چقدر درد داشت. میدونم که هنوزم درد داره پس اگه خیال من باطل نیست بکش عقب و از اول شروعش نکن. حرفامو میفهمی؟
پاسخ:
سلام جناب یکی.
عصبانی نشید جناب یکی. بله می فهمم. حرف های شما رو می فهمم. یادم نرفته که چقدر درد داشت. یادم هم نمیره. به نظرم برای تمام عمرم بس باشه که دیگه درگیر نشم. نمیشم. به خاطر یادآوری هم ممنونم جناب یکی. شاید برای کسی مثل من لازم باشه هر از چندگاهی دستی باشه که تکونش بده تا1زمان دوباره از سر خستگی و اشتباهی چرتش نگیره و به خواب فراموشی هرچند موقتی فرو نره. نگران نباشید جناب یکی. دوست ناشناس و عزیز من. خیالتون راحت باشه. من بیدارم. کاملا بیدار ولی بسیار خسته، بسیار ملتهب، و بسیار نگران. این واقعا دست خودم نیست جناب یکی. هنوز چاره ای واسهش پیدا نکردم. نتونستم. دسته کم دعا کنید که پیدا کنم چون گاهی واقعا آزار دهنده میشه برام. مثل همین روز ها و شب ها.
ممنونم جناب یکی که هستید. شما بای آخرش رو نگفتید ولی من ایام به کام آخرش رو یادمه و میگم.
ایام به کام.
Sepanta
دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 19:39
چرا اینجا اینجوری شده !!! صفحه اصلیه وبلاگت شده همین پستی که مربوط بود به دعا . خودت اینجوریش کردی ؟ یا مشکل وبلاگه ؟
پاسخ:
مشکل وبلاگ نیست آشنا خودم اینطوریش کردم. می خوام همه هر لحظه ببینن که چقدر دعا خواهم و با پست های جدید این یکی از دید دور نشه. هرچند به نظرم خود فریبی می کنم. برای من که جوابی نیست شاید این وسط باشه دل پاک و شفافی که براش جوابی باشه و دعاش اجابت داشته باشه که ای کاش اینطور باشه! منتظر این احتمالم و منتظرم و منتظرم.
حسین آگاهی
دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 23:06
سلام. قبلاً گفتم باز هم تکرار می کنم که من دعا می کنم براتون شما هم یادتون نره. چون حساب حسابه و کاکا برادر.
http://www.foggylife.persianblog.ir
پاسخ:
سلام دوست من.
اگر دعای من لایق اجابت باشه همیشه براتون دعا می کنم. برای شما و برای تمام اون هایی که گرفتار در بسته ای هستن که کلیدش پیدا نیست. برای شما دعا می کنم عزیز حتی اگر یقین داشته باشم از طرف شما دعایی برای من در کار نیست. من تمام محبت دلم رو با دعا بین بنده های خدا تقسیم می کنم بلکه این وسط1زمانی1دری با کلید این محبت که توی دعا هام هست باز بشه و ای کاش بشه. شاید1دعای پر محبت هم از1جایی کلید یکی از در های بسته من باشه.
به امید اجابت تمام دعا های تمام دل های ملتهب مثل دل خود من.
چهره
دوشنبه 13 مرداد 1393 ساعت 23:33
سلام اگه می خواهی از طریق وبلاگت بدون هیچ زحمتی درآمد کسب کنی به این سایت سر بزن با بالا بودن بازدید وبلاگت بیشتر درامد کسب میکنی
http://www.tedpop.ir/refer/47
پاسخ:
سلام.
سر زدم ولی مبتدی تر از اونم که چیزی سرم بشه. این چیز ها رو بلد نیستم.
ممنون.
Mohammad
سهشنبه 14 مرداد 1393 ساعت 22:42
سلامــ…
بهش گفتم 🙂
http://da3tanekotah.blogsky.com
پاسخ:
سلام.
ممنونم. به حرف من که توجه نکرد. کاش به وساطت شما1توجهی کنه!
راستی1فضولی هم کنم. چرا دیر آپ میشید؟
پیروز باشید.
Mohammad
چهارشنبه 15 مرداد 1393 ساعت 12:43
درسته که گفتم ولی خب فکر کنم باید یکی هم وساطت منو کنه تا پیامم بهش برسه 🙁
+به روز رسانی عنصری به اسم حوصله میخواد که من متاسفانه اصلا ندارم 😛
http://da3tanekotah.blogsky.com
پاسخ:
حوصله. حیف شد کاش داشتید! وب شما از اون جا هاییه که من دوست دارم و چقدر حیفه که دیر دیر جدید میشه!
پاینده باشید.
shazamali
چهارشنبه 15 مرداد 1393 ساعت 15:13
حتما دعا میکنم
پاسخ:
ممنونم. ممنونم.
ایام به کام.
Mohammad
پنجشنبه 16 مرداد 1393 ساعت 22:47
سلامـ دوبارهـ
با 11 تا داستان جدید منتظرتون هستم , امیدوارم که خوشتون بیاد 😉
http://da3tanekotah.blogsky.com
پاسخ:
سلام.
آخجون11تا!!! اومدم!. برای اعلام حضورم تا جایی که کد امنیتی اجازه بده زیر تمامشون کامنت میدم. البته احتمالا به همهش نرسه چون این افزونه ای که کد ها رو برامون کپی می کنه محدودیت داره و ممکنه چوب خط امروزم زود پر بشه. با کامنت یا بدون کامنت خوشحالم از این آپِ تمام عیار.
ممنون.
ایام به کام.