***
در ابدیت این سیاهی خاموش،
آوای سکوت،
چه بی صدا می پیچد،
میان تار و پود ویرانه های ترانه!.
از اینجا،
از این سوی غبار خاکستری خاطرات،
شب را می بینم، با ردای سیاهش،
که آرام، می برد، جنازه ی صبح را به دوش خویش.
آنچنان خمیده و خاموش،
که صدای خواب خاکستری خاطرات را تا ابد، می توان شنید.
و صدای مویه های سکوت،
در لا به لای غبار این احتضار جاوید،
چه جاودانه خواهد ماند!.
*******
دیدگاه های پیشین: (12)
sepanta
چهارشنبه 25 تیر 1393 ساعت 07:41
این چی بود ! متن نداشت که !
پاسخ:
سلام سلام.
وای ببخشید دیر کردم حسابی.
این پس متنش کو؟! به محض اینکه بتونم میرم درستش می کنم.
ببخشید.
زهره
پنجشنبه 26 تیر 1393 ساعت 12:10
جاودانه ها,!!!
ااومدم که اومده باشم
یعنی دوباره میشه ثبت بشه, خیلی ماهییـیییـیییـییـییی پریسا جوونم
پاسخ:
سلام عزیز.
خیلی خوش اومدی. بله که میشه ثبت بشه. چرا نشه؟ اصلا مگه جرات می کنه نشه؟
ماهی از خودته.
هر زمان دلت خواست بیا خوشحال میشم خیلی زیاد.
ببخش دیر جواب دادم. تازه همین الان دستم رسید به اینترنت.
شاد باشی.
sepanta
جمعه 27 تیر 1393 ساعت 10:33
صابخونه انگار رفتی سفر ، خوش بگذره بهت
پاسخ:
ممنونم آشنا. وای که بیچاره اینترنت چه نفسی کشید این چند روز از دستم. حالا دوباره اومدم به همش بریزم. برم جا های دیگه خراب کاری.
شاد باشید.
مستانه
جمعه 27 تیر 1393 ساعت 10:48
سلام. خوبی پریسا؟ کجایی؟ بهتری؟ دیگه داریم نگران میشیم!
http://nejaat.blogsky.com
پاسخ:
سلام.
معذرت می خوام دسترسی به اینترنت نداشتم. جای نگرانی نیست همه چیز درسته. ممنونم از حضور شما.
ایام به کام.
sepanta
دوشنبه 30 تیر 1393 ساعت 02:57
این بار نصفه شب سر زدم به خونت ، بازم که نیستی !! امیدوارم هرجاهستی خوب و خوش باشی.
هرچند که کامنت این دوستمون “مستانه” که پرسیده بود : بهتری ؟ نگرانم کرد .
پاسخ:
سلام آشنا.
ببخشید نبودم ولی اینجا درش باز بود و ورود همگی شما عزیز های آنسویشب آزاد. ممنونم که اومدید. بله1کوچولو نبودم و حالا اگر خدا بخواد تا اطلاع ثانوی هستم.
شاد باشید.
sepanta
سهشنبه 31 تیر 1393 ساعت 02:38
سلام پریساجان
بازقبل ازخواب گفتم ۱سربزنم ببینم برگشتی یا نه ؟ کلی خوشحال شدم که دیدم اومدی و جواب کامنتارو دادی . خوب کاری کردی یه کم استراحت دادی به خودت .
متن قشنگی بود، مرسی
پاسخ:
سلام آشنا. ممنونم که هستید.
استراحت من دسته کم در مورد غیبتم از اینترنت کاملا اجباری بود ولی تموم شد و خوشحالم که دوباره اینجام. اینجا رو دوست دارم. خیلی زیاد. یادمه همیشه خوش داشتم توی چیز هایی که برام با ارزش بودن بدون شریک باشم و تنها مال خودم باشه. اینجا، آنسویشب، اینقدر واسهم ارزش داشت که با وجود نیاز به کمکی که احساس می کردم به پیشنهاد1بنده خدایی که می خواست توی پیش بردن وبلاگم بهم کمک کنه و1طور هایی شریک و هم گروهیم بشه فورا جواب منفی دادم. ربطی نداشت گفتنش ولی دلم خواست بگم. شاید به این خاطر که مجسم کنید چقدر دلتنگ بودم از این غیبت اینترنتیم.
به هر حال، خوشحالم که باز هم اینجام. و همچنین خوشحالم که شما ها هم اینجا هستید.
پاینده باشید.
حسین آگاهی
سهشنبه 31 تیر 1393 ساعت 18:28
سلام. خوب شد که برگشتید.
نگران بودم؛ نمی دانم چه طور بگویم که جمله ام بیانگر حقیقتی باشد که می خواهم بگویم.
به هر صورت خوشحال شدم که برگشتید.
متن هم حالا قشنگه.
چون روز ها حدود یک هفته متن نداشت.
http://www.foggylife.persianblog.ir
پاسخ:
سلام دوست من.
معلومه که بر گشتم. باید بر می گشتم. دلم واسه اینجا خیلی تنگ شده بود. واسه آنسویشب، واسه پستم که بدون متن مونده بود و واسه همه شما.
ممنونم دوست من. ممنونم از حضور عزیز شما.
پیروز باشید.
معمار
سهشنبه 31 تیر 1393 ساعت 20:15
سلام.
چه دلخوشی زیبایی. شما هنوز هستییییی
پاسخ:
سلام.
دلخوشی! نمی دونم از کدوم طرف تماشا کنم می بینمش ولی بله. من هستم. مطمئنم که هستم.
ایام به کام.
مستانه
سهشنبه 31 تیر 1393 ساعت 21:24
سلام. منتظرت بوذیم!!!
http://nejaat.blogsky.com
پاسخ:
سلام.
انتظار سیاهه. امیدوارم هیچ کسی هرگز منتظر نمونه.
ممنون.
آرشید
پنجشنبه 2 مرداد 1393 ساعت 10:34
پیله ی سکوت تنیده ام …
گرد انزوایی غریب …
هر چند خوب میدانم
روزی پرواز را
در سینه ی آسمان خواهم تپید .
http://sarvina.blogsky.com/
پاسخ:
در آرزوی پروانه شدن، سوختم میان پیله ای که از آتش بود! آتش!
Sepanta
دوشنبه 6 مرداد 1393 ساعت 11:55
آره تو همین مدت نسبتا کم فهمیدم که چقدر اینجا رو دوس داری و به روایتی بهش وابسته هستی . راستش منم بودم به پیشنهاد شراکت جواب منفی می دادم .
پاسخ:
البته که جواب منفی میدم. اینجا مال خودمه و هیچ دلم نمی خواد با کسی نصفش کنم حتی در مقابل کمک های حیاطی. من تنهایی هام رو دوست دارم. ترجیح میدم واسه خودم حفظش کنم.
از سر بدجنسی خوشم میاد شما هم شبیه من، اگر بودید این پیشنهاد رو رد می کردید. من آدم بدجنسی هستم. ذاتم اینطوریه و دست خودم نیست.
sepanta
سهشنبه 7 مرداد 1393 ساعت 08:02
بد جنس نیستیا !! خوب اشکال نداره که ، ۱ فضایی هست که دوس داری در کنترل خودت باشه . خیلیم کار خوبی میکنی که ۱ جای خصوصی برای خودت ساختی و دل نوشته هات رو توش میذاری .
پاسخ:
نمی دونم شاید. بدجنس یا خوش جنس، اینجا رو دوست دارم و با کسی تقسیمش نمی کنم.