دوستان سلام.
بعد از حال خودتون حال اینترنتتون چطوره؟ مال من که وای!
امیدوارم هرچه زودتر این دردسر هرچی که هست تموم بشه تا اینترنت و اهلش یک نفس بدون گیر بکشن.
دیروز صبح نه چندان اتفاقی به یکی از همین اهالی جهان مجازی برخوردم که داشت از حرص به خودش می پیچید و راستی راستی چند درصد بیشتر نمونده بود که عقلش از شدت عصبانیت بپره. بهش گفتم ببین، تو الان سردرد شدی از حرص و هی دور خودت می چرخی و به زمین و زمان فحش میدی و و و. اگر سرت از درد بترکه و خودت سکته کنی و جدی بمیری این مشکل باقیه و اینطوری حل نمیشه. اگر بلدی حلش کن. اگر هم بلد نیستی تحملش کن و باهاش کنار بیا. من نمی دونم این مشکل چطور حل میشه ولی می دونم که با پیچوندن اعصاب خودت هیچ چیز و دقیقا هیچ چیز عوض نمیشه جز این که تو اینطوری یک کاری دست خودت و اعصاب خودت میدی. کمترین ضررش همین سردردی هست که گرفتارش شدی. باقیش بماند. پس بی اثر بودن این حال و هوای منفی خودت در رفع این گرفتاریرو باور کن و کوتاه بیا.
نمی دونم طرف چند درصد نظر منو پذیرفت و چندتا فحش بهم داد ولی من معتقدم که تمام مشکلات زندگی هرچی هم که کوچیک یا بزرگ، آسون یا سخت، با درمان یا بی درمان باشن از یک جهت شبیه هم هستن. این که با حرص خوردن و بیمار شدن و حتی با مردن ما حل بشو نیستن که نیستن.
به نظر من در تمام زندگی و در برابر تمام موانع با هر خصوصیت و کیفیتی که باشن باید اول افسار احساسات خودمون به خصوص منفی هاشرو بگیریم دستمون تا رم نکنه و کار دستمون نده بعدش هم سوار مرکب منطق بگردیم و راهش رو پیدا کنیم. اگر بود که چه بهتر. اگر هم نبود ما گشتیم.
ایام به کام.
دیدگاه های پیشین: (4)
علیرضا
پنجشنبه 19 اردیبهشت 1392 ساعت 14:08
سلام پریساخانم.
ممنون بابت این کتاب، ولی یه سوال دارم.
ماریو پوتزو فقط یه کتاب با چنین عنوانی نوشته که اونم اسمش پدرخواندهاس. رمانی به اسم آخرین پدرخوانده نداره!
البته یه رمان به اسم The Last Don هست که داستان شخصیت دومنیکو کلریکوتزیو رو میگه.
این رمان شما همون پدرخوانده هست؟ یا آخرین دون؟
راستی ممنون میشم درخواست قبلیمون رو هم یادت نره.
باتشکر
پاسخ:
سلام دوست من. درخواست اول شمارو یادم هست ولی هنوز فرصت انجامشرو پیدا نکردم. من ظاهرا اون کلیدرو رو سیستمم یا ندارم و یا به صورت ترکیبی هست و به هر حال پیداش نکردم و در نتیجه باید اسم هارو تک تک بنویسم و این زمان می بره و من در حال حاضر واقعا زمان ندارم.
در مورد سوال شما هم این رمان نوشته ماریو پوزو هست و من در نتیجه جستجو در اینترنت چیزهایی پیدا کردم که یکی دو جملهشرو اینجا میدم خدمتتون با این امید که جواب پرسش شمارو در خودش داشته باشه.
کتاب آخرین پدرخوانده آخرین رمان ماریو پوزو خالق پدرخوانده هاست. این کتاب پایان سلسله رمانهای پدرخوانده است…
. با فرض این که این کتاب همون کتاب باشه خلاصه نتایج جستجوی من این بود. امیدوارم رضایت شما جلب شده باشه.
باز هم از حضور مداوم شما ممنونم دوست عزیز.
ایام به کام.
علیرضا
شنبه 21 اردیبهشت 1392 ساعت 00:10
سلام خانم جهانشاهی.
میدونم دیگه دارم میرم رو اعصابتون. شما هم الان اینجوری هستین:
ولی این عکس رو گرفتم از یه کیبورد که جای تقریبی اون کلید رو نشون میده:
http://upload.tehran98.com/img1/r2gohaor1t2hami0i0qf.jpg
معمولا یک یا دو کلید سمت راستِ F12 هست.
بعد از زدن این دکمه روی هر صفحه ای، میتونید به Paint یا برنامه های مشابه برید و عکسی رو که از صفحتون گرفته شده Paste کنید.
البته اگه هم دوست ندارید این کار رو انجام بدید، خیلی راحت بگید. کسی از شنیدن حرف صادقانه ناراحت نمیشه
یاعلی
پاسخ:
سلام دوست من. مطمئن باشید که روی اعصاب من نیستید. چرا باید اینطور باشه؟ اتفاقا از اینکه اینهمه در نشون دادن راه درست به من اون هم از راه کامنت همت دارید خیلی هم ازتون ممنونم.
ولی من نابینای کامل هستم دوست من. ای کاش می شد بهم بفرمایید این کلیدرو که بزنم جاز چی می خونه تا بدونم باید پی چی بگردم.
چرا باید دلم نخواد این کارو کنم؟ مگه چه ایرادی داره؟ شما اشتباه می کنید دوست من. این واقعا ازم برنیومد که انجامش ندادم وگرنه از نظر من دادن یک لیست از کتاب هام در یک پست به شما و دیگران هیچ ایرادی نداره و خوب هم هست.
لطفا دیگه اینطور فکر نکنید. خوشحال میشم اگر کمکی ازم بربیاد و خوشحالم که شما اینهمه اصرار دارید که هم خودتون و هم من به جواب برسیم.
ممنون از حضور شما.
ایام به کام.
وحید
دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 17:02
سلام پریسا خانم از کتاب جدیدتون ممنونم همینطور که شما فرمودید صبوری در برابر مشکلات یکی از مهمترین چیزایی هست که توی زندگی وجود داره خیلی از مرگ و میرها و خیلی از بیماریها به خاطر اینه که اکثریت مردم در برابر مشکلات زندگی طاقت ندارن و به فکر چاره جویی برای مقابله با سختیها نیستن امیدوارم خدا به همه مردم صبر و استقامت در برابر دشواریهای زندگی بده در آخر با عرض معذرت از آقای علیرضا میخواستم بگم من اسم این رمان رو به همین نام آخرین پدرخوانده شنیدم موفق باشید و کامیاب.
http://aansooyeshab.blogsky.com
پاسخ:
سلام دوست من.
امیدوارم سلامت باشید. بله صبوری کمک بزرگیه و البته بعضی وقت ها ما یعنی خود من زمانی که حال تلاش ندارم میرم به فاض صبوری و میگم باید صبر کرد که این درست نیست. این کاری که می کنم اسمش زیردرروییه نه صبوری که جای بحث داره. صبوری به همراه تلاش درسته و من یکی اولین کسی هستم که باید جفتشو یاد بگیرم. گرفتاری همیشه هست. تا لحظه ای که زنده هستیم. باید یاد بگیریم چجوری دورش بزنیم که کمتر آسیب ببینیم. امیدوارم همه ما این درسو بلد شیم.
از لطف شما هم ممنونم. ای کاش کتاب و کتاب خوندنو مثل من دوست داشته باشید و ازش خیلی زیاد لذت ببرید.
ممنون از حضور شما. ایام به کام.
علیرضا
دوشنبه 23 اردیبهشت 1392 ساعت 19:41
سلام خانم جهانشاهی.
همچنان منتظر مطالب جدیدترتون هستیم.
خدمت آقا وحید هم عرض کنم که منظور من از چیزایی که گفتم کتابای انگلیسی هست. من نگفتم که کتابی به اسم آخرین پدرخوانده (به فارسی) نیست، بلکه منظورم این بود که کدوم یکی از کتابای آقای پوتزو به نام آخرین پدرخوانده ترجمه شده!
بگذریم…
یاعلی
پاسخ:
سلام دوست عزیز.
من همچنان می نویسم و جای شما چه قدر خالیه! کتاب دیگه نمی ذارم چون فضاش فعلا نیست ولی من هستم. امیدوارم همیشه و هر جا که هستید شاد باشید. خیلی شاد.
ایام به کام شما.